نوشته شده توسط : محفوظ
هنگامی که محمد خاتمی صحنه کارزار انتخابات دهم را به میرحسین موسوی سپرد و خود از گردونه خارج شد، خیلی‌ها از اینکه در صورت احتمال ضعیف پیروزی موسوی، جریان تندرو اصلاحات با محوریت مجاهدین و مشارکت در حاشیه قرار خواهد گرفت و جریان چپ دهه شصت که هنوز نوای روحبخش امام (ره) را گم نکرده بود مسلط خواهد شد، ابراز رضایت می‌کردند، اما عده‌ای دیگر حضور موسوی را خطرناک‌تر از خاتمی می‌دانستند چرا که به قول ابطحی، موسوی هندوانه در‌بسته بود و معلوم نبود طی 20 سال زاغه‌نشینی سیاسی چه دگردیسی در افکار و رفتارش ایجاد شده است.
زیست مسلمانی یا جمهوری مسلمانان
آن روزی که در اولین نشست خبری‌اش شعار خود را «زیست مسلمانی» اعلام کرد، کسی متوجه نشد او چه می‌گوید و منظور او از زیست مسلمانی، ترجمه به‌روز شده «حکومت دینداران» در مقابل «حکومت دینی» و «جمهوری مسلمانان» در مقابل «جمهوری اسلامی» است. دو اصطلاحی که منافقین خلق و ملی ــ ‌مذهبی‌ها در اول انقلاب آن را برای تخطئه حکومت ولایی مطرح کردند و کسی با‌خبر نشد جزوه «زیست مسلمانی» موسوی که هیچ گاه انتشار عمومی نیافت، حاصل اتاق فکر مشاوران او طی 10 سال گذشته برای تئوری‌سازی مقابل تئوری ولایت فقیه حضرت امام (ره) بود، اگرچه به خاطر عدم استقبال از شعارهای اولین نشست خبری‌اش مجبور شد دست به دامن مجاهدین، مشارکت و ملی ــ مذهبی‌ها شود تا برایش خلق واژه کرده و مفهومی بسازند تا با یک شبه‌گفتمان ‌مدرنیته در مقابل تفکر دولت اصولگرا بایستد.
حلقه 20 ساله به کمک می‌آید
با تجهیز ستادهای موسوی به غول‌های جنگ روانی مجاهدین و مشارکت حالا نوبت شاگردان مکتب کیان و حلقه مجاهدین بود که طی دو دهه فعالیت در مرکز تحقیقات ریاست جمهوری در دولت‌های سازندگی و «اصلاحات» تمامی سناریوها را برای مخدوش کردن حکومت ولایی آزموده و با استمداد از انقلاب‌های رنگی چند سال اخیر جهان در کشورهای بلوک شرق انواع راهکارها را پیاده کرده بودند. این حلقه حدود هشت سال سابقه تئوریک محض داشت که طی حاکمیت هشت ساله اصلاحات، تجربیات عملی به آن تئوری‌های نظری محض افزوده شده بود و حال آماده بودند تا تمامی تئوری‌های عملی و نظری خود را برای غالب کردن کاندیدای خود در اختیار بگذارند.
گفتمان سازی کاذب
وضعیت ناامید کننده موسوی در نظرسنجی‌های فروردین و اوایل اردیبهشت 89 حلقه فکری او را به این نتیجه رساند که باید بتوانند به گفتمان‌سازی در مقابل گفتمان خدمت دولت نهم روی آورند و گرنه قافیه را باخته‌اند. اینجا بود که پیشنهاد تشکیل جنبش سبز به موسوی داده شد. با سوءاستفاده از رنگ سیادت، باورهای مذهبی مردم را بهترین فرصت برای خلق این گفتمان یافتند. البته برای جذب سایر اقشاری که گفتمان دینی کمرنگ‌تری داشتند، باید تعریف دیگری از جنبش سبز به آنان داده می‌شد. جنبشی که ایدئولوژی‌ ندارد و هرگونه ایدئولوژی غلط یا صحیح را می‌پذیرد. در این ایدئولوژی تکلیف جایگاهی نداشت، فقط حق بود که هر مسلکی می‌توانست با در آمدن در زیر چتر آن حق، نداشته خود را طلب کند.
ارائه شخصیتی کاتولیزه از امام (ره)
سناریوی دیگری که در اتاق فکر فتنه ریخته شد، معرفی کاندیدای اصولگرایان به عنوان کاندیدای بیت رهبری و موسوی به عنوان کاندیدای بیت امام (ره) بود تا بتوانند با القای این تقابل ساختگی از درون نیروهای انقلاب یارگیری کنند. اما از آنجا که جنبش بی‌هویت سبز میانه‌ای با گفتمان انقلابی امام (ره) نداشت ابتدا باید چهره‌ای از امام (ره) ارائه می دادند که هیچ گونه دافعه‌ای نداشت و همچون پاپ رهبر کاتولیک‌های جهان فقط جاذبه‌ دارد و نهایتاً نقش یک معلم اخلاق را بر عهده داشته‌اند که احدالناسی درجهان حتی منافقین، سلمان رشدی و‌... از ایشان نرنجیده است.
ارائه قرائت رحمانی از دین
پس از زیر سؤال رفتن جنبش سبز و فضاحت‌های روز قدس، 13‌آبان، 16 آذر و عاشورا که منجر به طرد این شبه جنبش از قامت سیاست این سرزمین بود، مسئولان جنبش باید سعی می‌کردند که با گفتمان جدید به میدان آمده و نسبت به جذب نیرو اقدام کنند. اینجا بود که قرائت رحمانی از دین توسط میرحسین و همسرش در رسانه‌های ضد انقلاب انتشار یافت و بلافاصله محمد خاتمی نیز یکی دو روز بعد در دیدار جمعی از هواداران خود آن را بازگو کرد، بدون اینکه توضیح کاملی راجع به این واژه جدید ارائه دهند و بگویند که منظورشان اسلام لیبرال است که الفاظ آن را زیباتر کرده‌اند تا در جامعه دینی ما قابل‌ هضم گردد. در قرائت رحمانی از دین دیگر ایجاد مرز میان داخل و خارج مطرح نبود. واژه استکبارستیزی در این تفکر جایی نداشت، این دین همانند عرفان‌های کاذب به جای تکلیف، مشتی حرکت‌های کاریکاتوری را تجویز می‌کرد که در هر کسی یا هر تفکری دافعه ایجاد نمی‌کرد.
جایگزین کردن محکمات و متشابهات
رهبر معظم انقلاب در اولین سخنرانی‌‌های خود در کسوت ولایت فقیه، محکمات اندیشه جاویدان امام را مطرح کردند اما کمتر کسی باور می‌کرد ایشان 20 سال بعد مجبور شوند روز 14 خرداد و در سالروز رحلت امام (ره) بار دیگر به تبیین محکمات و متشابهات اندیشه امام (ره) بپردازند تا به عده‌ای که محکمات آن حکیم فرزانه را رها کرده و با تمسک به برخی تشابهات، به نظام می‌تاختند بیاموزند دنیاطلبی، آنان را به بیراهه کشانده است.


:: موضوعات مرتبط: تحلیل های سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 629
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 22 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

گزارش جوان از گفتمان سازی جنبش فتنه
از حکومت دینداران تا اسلام لیبرال

کسی متوجه نشد او چه می‌گوید و منظور او از زیست مسلمانی، ترجمه به‌روز شده «حکومت دینداران» است.

هنگامی که محمد خاتمی صحنه کارزار انتخابات دهم را به میرحسین موسوی سپرد و خود از گردونه خارج شد، خیلی‌ها از اینکه در صورت احتمال ضعیف پیروزی موسوی، جریان تندرو اصلاحات با محوریت مجاهدین و مشارکت در حاشیه قرار خواهد گرفت و جریان چپ دهه شصت که هنوز نوای روحبخش امام (ره) را گم نکرده بود مسلط خواهد شد، ابراز رضایت می‌کردند، اما عده‌ای دیگر حضور موسوی را خطرناک‌تر از خاتمی می‌دانستند چرا که به قول ابطحی، موسوی هندوانه در‌بسته بود و معلوم نبود طی 20 سال زاغه‌نشینی سیاسی چه دگردیسی در افکار و رفتارش ایجاد شده است.
زیست مسلمانی یا جمهوری مسلمانان
آن روزی که در اولین نشست خبری‌اش شعار خود را «زیست مسلمانی» اعلام کرد، کسی متوجه نشد او چه می‌گوید و منظور او از زیست مسلمانی، ترجمه به‌روز شده «حکومت دینداران» در مقابل «حکومت دینی» و «جمهوری مسلمانان» در مقابل «جمهوری اسلامی» است. دو اصطلاحی که منافقین خلق و ملی ــ ‌مذهبی‌ها در اول انقلاب آن را برای تخطئه حکومت ولایی مطرح کردند و کسی با‌خبر نشد جزوه «زیست مسلمانی» موسوی که هیچ گاه انتشار عمومی نیافت، حاصل اتاق فکر مشاوران او طی 10 سال گذشته برای تئوری‌سازی مقابل تئوری ولایت فقیه حضرت امام (ره) بود، اگرچه به خاطر عدم استقبال از شعارهای اولین نشست خبری‌اش مجبور شد دست به دامن مجاهدین، مشارکت و ملی ــ مذهبی‌ها شود تا برایش خلق واژه کرده و مفهومی بسازند تا با یک شبه‌گفتمان ‌مدرنیته در مقابل تفکر دولت اصولگرا بایستد.
حلقه 20 ساله به کمک می‌آید
با تجهیز ستادهای موسوی به غول‌های جنگ روانی مجاهدین و مشارکت حالا نوبت شاگردان مکتب کیان و حلقه مجاهدین بود که طی دو دهه فعالیت در مرکز تحقیقات ریاست جمهوری در دولت‌های سازندگی و «اصلاحات» تمامی سناریوها را برای مخدوش کردن حکومت ولایی آزموده و با استمداد از انقلاب‌های رنگی چند سال اخیر جهان در کشورهای بلوک شرق انواع راهکارها را پیاده کرده بودند. این حلقه حدود هشت سال سابقه تئوریک محض داشت که طی حاکمیت هشت ساله اصلاحات، تجربیات عملی به آن تئوری‌های نظری محض افزوده شده بود و حال آماده بودند تا تمامی تئوری‌های عملی و نظری خود را برای غالب کردن کاندیدای خود در اختیار بگذارند.
گفتمان سازی کاذب
وضعیت ناامید کننده موسوی در نظرسنجی‌های فروردین و اوایل اردیبهشت 89 حلقه فکری او را به این نتیجه رساند که باید بتوانند به گفتمان‌سازی در مقابل گفتمان خدمت دولت نهم روی آورند و گرنه قافیه را باخته‌اند. اینجا بود که پیشنهاد تشکیل جنبش سبز به موسوی داده شد. با سوءاستفاده از رنگ سیادت، باورهای مذهبی مردم را بهترین فرصت برای خلق این گفتمان یافتند. البته برای جذب سایر اقشاری که گفتمان دینی کمرنگ‌تری داشتند، باید تعریف دیگری از جنبش سبز به آنان داده می‌شد. جنبشی که ایدئولوژی‌ ندارد و هرگونه ایدئولوژی غلط یا صحیح را می‌پذیرد. در این ایدئولوژی تکلیف جایگاهی نداشت، فقط حق بود که هر مسلکی می‌توانست با در آمدن در زیر چتر آن حق، نداشته خود را طلب کند.
ارائه شخصیتی کاتولیزه از امام (ره)
سناریوی دیگری که در اتاق فکر فتنه ریخته شد، معرفی کاندیدای اصولگرایان به عنوان کاندیدای بیت رهبری و موسوی به عنوان کاندیدای بیت امام (ره) بود تا بتوانند با القای این تقابل ساختگی از درون نیروهای انقلاب یارگیری کنند. اما از آنجا که جنبش بی‌هویت سبز میانه‌ای با گفتمان انقلابی امام (ره) نداشت ابتدا باید چهره‌ای از امام (ره) ارائه می دادند که هیچ گونه دافعه‌ای نداشت و همچون پاپ رهبر کاتولیک‌های جهان فقط جاذبه‌ دارد و نهایتاً نقش یک معلم اخلاق را بر عهده داشته‌اند که احدالناسی درجهان حتی منافقین، سلمان رشدی و‌... از ایشان نرنجیده است.
ارائه قرائت رحمانی از دین
پس از زیر سؤال رفتن جنبش سبز و فضاحت‌های روز قدس، 13‌آبان، 16 آذر و عاشورا که منجر به طرد این شبه جنبش از قامت سیاست این سرزمین بود، مسئولان جنبش باید سعی می‌کردند که با گفتمان جدید به میدان آمده و نسبت به جذب نیرو اقدام کنند. اینجا بود که قرائت رحمانی از دین توسط میرحسین و همسرش در رسانه‌های ضد انقلاب انتشار یافت و بلافاصله محمد خاتمی نیز یکی دو روز بعد در دیدار جمعی از هواداران خود آن را بازگو کرد، بدون اینکه توضیح کاملی راجع به این واژه جدید ارائه دهند و بگویند که منظورشان اسلام لیبرال است که الفاظ آن را زیباتر کرده‌اند تا در جامعه دینی ما قابل‌ هضم گردد. در قرائت رحمانی از دین دیگر ایجاد مرز میان داخل و خارج مطرح نبود. واژه استکبارستیزی در این تفکر جایی نداشت، این دین همانند عرفان‌های کاذب به جای تکلیف، مشتی حرکت‌های کاریکاتوری را تجویز می‌کرد که در هر کسی یا هر تفکری دافعه ایجاد نمی‌کرد.
جایگزین کردن محکمات و متشابهات
رهبر معظم انقلاب در اولین سخنرانی‌‌های خود در کسوت ولایت فقیه، محکمات اندیشه جاویدان امام را مطرح کردند اما کمتر کسی باور می‌کرد ایشان 20 سال بعد مجبور شوند روز 14 خرداد و در سالروز رحلت امام (ره) بار دیگر به تبیین محکمات و متشابهات اندیشه امام (ره) بپردازند تا به عده‌ای که محکمات آن حکیم فرزانه را رها کرده و با تمسک به برخی تشابهات، به نظام می‌تاختند بیاموزند دنیاطلبی، آنان را به بیراهه کشانده است.



:: موضوعات مرتبط: تحلیل های سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 629
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 22 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
خبرنامه دانشجویان ایران
 
 در پی کشف ستاد عملیات روانی و شایعه پراکنی میرحسین موسوی در یکی از برج های متعلق به یکی از آقازاده های معروف، نحوه ارتباط تشکیلاتی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی با بی بی سی فارسی لو رفت.

 پس از کشف مکان اصلی ستاد جنگ و عملیات روانی میرحسین موسوی در برج 10 طبقه ای واقع در قیطریه، شواهد و اطلاعات بسیاری در مورد ارتباط تنگاتنگ تشکیلاتی ستاد موسوی با بی بی سی فارسی به دست آمد.

بر اساس این گزارش، در ستاد مستقر در این برج 10 طبقه که متعلق به "مهدی هاشمی رفسنجانی" آقازاده اکبر هاشمی رفسنجانی است، استودیوی ضبط برنامه های انتخاباتی کشف شد که متعلق به شبکه بی بی سی فارسی بوده و از این مکان برنامه های مکرر تلویزیونی برای پخش در این شبکه ضبط می شده است.

لازم به ذکر است، مدیریت ستاد عملیات روانی مذکور را "محسن امین زاده" از اعضای اصلی حزب مشارکت بر عهده داشته است.

ارتباط تشکیلاتی بی بی سی فارسی با ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی آنجا عمیق تر می شود که بدانیم سردبیری این شبکه تلویزیونی که با مصوبه مستقیم مجلس انگلیس آغاز به کار کرد را فردی به نام "علی اصغر رمضان پور" بر عهده دارد که وی معاون فرهنگی عطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت خاتمی بود.

گفتنی است، اعضای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب به عنوان احزاب دوقلوی حامی میرحسین موسوی در انتخابات در ایام پیش از آغاز تبلیغات انتخاباتی در جلسات محفلی خود با اشاره به قطعیت حمایت بی بی سی فارسی از کاندیدای متبوع خود، اذعان می کردند که با توجه به ذهنیت منفی ایرانیان نسبت به دولت انگلیس و رسانه دولتی بی بی سی، بایستی این حمایت به صورت غیرمستقیم و حرفه ای انجام شود، اما شکست قاطع این کاندیدا در انتخابات و رأی 25 میلیونی مردم به رقیب وی، موجب شد که رسانه مذکور با زیر پا نهادن اصول حرفه ای رسانه ای، به صورت مستقیم وارد گود شده و قسمتی از برنامه های پیش بینی شده اغتشاشگران و طرفداران انقلاب مخملی را رأسا به دوش بکشد که البته ناموفق ماند.


:: موضوعات مرتبط: تحلیل های سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 320
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 15 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

1- سوايق انقلابي و مبارزاتي ميرحسين موسوي چيست؟

2- آيا ميرحسين موسوي نخست وزير حضرت امام (ره) بود؟

مير حسين موسوي متولد 1320 مي باشد. 

در زمان انقلاب يعني سال 1357 ايشان 37 ساله بوده است. اکثر انقلابيوني که در اين سنين بوده اند سابقه مبارزاتي دارند و پرونده آنها در ساواک موجود است. در سازمان اسناد انقلاب اسلامي،پرونده هاي افرادي که توسط ساواک تحت شکنجه و حتي بازجويي قرار گرفته اند موجود است. ميرحسين موسوي هيچ گونه پرونده اي در ساواک نداشته است و همچنين همسرش خانم زهرا رهنورد همینطور.

تنها سابقه انقلابي که از اين دو در اذهان است نمايشگاه نقاشي به اسم موش و گربه است که در دانشگاه تهران در سال 1353 داير شد و از نظر مردم داراي مفاهيم ضد سلطنتي و ضد شاه بود.مهندس موسوي با نام حسين رهجو و همسرش زهره کاظمي با نام زهرا رهنورد اين نمايشگاه را داير کرده بودند.پدر خانم زهره کاظمي(زهرا رهنورد) از اميران ارتش شاه بود و از خانواده متمولي بودند.

آقاي ميرحسين موسوي قبل از انقلاب با پسر مهندس بازرگان و يکي از فعالان انقلابي گروه مارکسيسم، شرکتي به اسم شرکت سمرقند داير کردند. که پس کشته شدن آن انقلابي مارکسيسم در درگيري با ساواک و رفتن پسر بازرگان به خارج از ايران، آقاي موسوي شرکت را تعطيل کرد.

در زمان رژيم ستم شاهي، کوچکترين مبارزه با شاه و يا ظن بد داشتن ساواک به فرد وي را از بسياري از مضايا محروم مي کرد. آقاي موسوي در سال 1353 به عضويت هيات علمي دانشگاه ملي درآمد که براي اين امر حتما بايد ساواک به دانشگاه تاييديه مي داد که اين فرد صلاحيت لازم را دارد و بنا بر اين مبنا ايشان تا آن زمان حتي يک سيلي هم از ساواک نخورده بودند!

 

به عنوان مثال ، دکتر شريعتي پس از اخذ مدرک دکتري و بازگشت به ايران، چون مورد تاييد ساواک نبود در يکي از روستاهاي دور افتاده نزديک سبزه وار اجازه تدريس گرفت.
و اما در مورد نخست وزيري ميرحسين موسوي:پس از شهادت آقاي رجايي و نخست وزيرش آقاي باهنر، حزب جمهوري اسلامي از آقاي خامنه اي خواستند که کانديداي رياست جمهوري شوند. ايشان پذيرفتند و نود چهار درصد آرا را به خود اختصاص دادند و رييس جمهور ايران شدند.

بر طبق نوشته هاي آقاي هاشمي در  کتاب خاطراتشان:
آقاي هاشمي رفسنجاني خدمت حضرت امام رسيدند تا از نظر امام در مورد انتخاب نخست وزيري جويا شوند. نظر حضرت امام (ره) آقاي ولايتي بود. اما آقاي هاشمي در کتاب ذکر کرده اند که اعضاي حزب جمهوري چندين بار پيش من آمدند و تاکيد داشتند که با نخست وزيري آقاي ميرحسين موسوي موافقند. آقاي ولايتي از مجلس راي اعتماد نميگيرند و آقاي هاشمي خدمت حضرت امام مي رسند و عرض مي کنند که اعضاي حزب نظرشان روي آقاي موسوي است و اين بار هم امام (ره) مي فرمايند که با نخست وزيري آقاي مهندس غرضي موافقندو مجلس بررسي نمايد.

آقاي هاشمي در کتاب خاطراتشان نوشته اند که به حضرت امام عرض کردم که کتبا نظرتان را اعلام نفرماييد چون ممکن است مانند دفعه قبل ايشان راي اعتماد نياورند. چندين بار به طور مداوم اعضاي حزب با آقاي هاشمي جلسه مي گذارند و روي نخست وزيري مهندس موسوي تاکيد مي کنند و در نهايت هم حضرت امام (ره) با اين قضيه موافقت مي نمايند.

 آقاي ميرحسين موسوي در دوران نخست وزيري مرتب با آقاي هاشمي جلسه داشتند و با ايشان هماهنگيشان بيشتر بود تا با رييس جمهور. سند هم آنکه در خاطرات آقاي هاشمي جلسات ذکر شده و مثلا گفته شده که محسن رضايي براي جبهه 1000 سکه بهار آزادي مي خواست، به نخست وزير گفتم بدهد!!! اين يعني نخست وزير تحت امر آقاي هاشمي يوده اند.

چهار سال اول رياست جمهوري حضرت آقاي خامنه اي تمام مي شود. آقاي خامنه اي خدمت حضرت امام مي رسند و عرض مي کنند که اگر امام اجازه دهند اين دور براي رياست جمهوري کانديدا نشوند و دليلشان هم اين بوده که چون در انتخاب نخست وزير  ، رييس جمهور دخالتي ندارد، ايشان با نخست وزير انتخابي هماهنگي ندارند و بنابراين نمي توانند برنامه هاي مورد نظرشان را به خوبي اجرا نمايند.

حضرت امام (ره) فرمودند، شما کانديدا شويد انتخاب نخست وزير را به رييس جمهور واگذار مي کنيم.

حضرت آقا کانديدا مي شوند و براي دومين بار، با آراء اکثريت رييس جمهور مي شوند.

هنگام انتخاب نخست وزيري، محسن رضايي فرمانده وقت سپاه ، خدمت حضرت امام مي رسد و با ارايه ي تحليلي عرض مي کند که اگر ميرحسين موسوي نخست وزير نشود بر روحيه رزمندگان تاثير بدي خواهد داشت. بر طبق تحليل ارايه شده حضرت امام مي پذيرند و مير حسين موسوي براي بار دوم نخست وزير مي شود.

در کتاب خاطرات آقاي هاشمي ،پس از انتخاب ميرحسين به عنوان نخست وزير براي بار دوم، آقاي هاشمي ذکر کرده اند که من اکنون در معذوريات اخلاقي نسبت به آقاي خامنه اي قرار دارم، چرا که ما به ايشان  قول داديم که نخست وزير را خودشان تعيين کنند و با اين شرايط ايشان قبول کردند کانديداي رياست جمهوري شوند.

و ماجراي استعفاي ميرحسين موسوي در سال : 1367

در سال 1367، مهندس ميرحسين موسوي نخست وزير وقت، به دليل آنکه 3 نفر از وزيران کابينه اش را مجلس وقت استيضاح کرده بود، از سمت خود استعفا کرد.

شما وقتي مي خواهيد استعفا بدهيد به رييس خود استعفا مي دهيد. اگر بالفرض با رييس مشکل داشته باشيد به مسوول بالاتري استعفا مي دهيد.

حضرت امام (ره) رهبر انقلاب اسلامي و حضرت آقاي خامنه اي رييس جمهور وقت، هر دو استعفاي ميرحسين موسوي را از راديو شنيدند!!

رييس راديو در آن زمان آقاي محمد هاشمي برادر آيت الله هاشمي رفسنجاني بود. متن استعفا نامه موسوي قبل از ارايه شدن به مقامات، از راديو قرايت شد !
نکته بدي که در اين استعفا نامه وجود دارد اين است که ميرحسين موسوي نامه خود را با اين مضمون شروع کرده است:

ملت قهرمان ايران ...

يعني نه خطاب به رهبر انقلاب و نه خطاب به رييس جمهور وقت، بلکه به سبک مصدق در زمان مشروطه خطاب به ملت ايران استعفا کرد.

که حضرت امام (ره) فرمودند که من موسوي و غيره و شخص برايم مهم نيست . براي من کيان ملت اسلام و حکومت اسلامي مهم است. و از آن پس پست نخست وزيري از قانون اساسي حذف شد.



:: موضوعات مرتبط: تحلیل های سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 283
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 15 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
تاکید رسانه های اصلاحات : موسوی و کروبی عامل اصلی اغتشاشات

 

ایرنا

هنوز ساعاتي از سخنان آيت‌الله جنتي در خطبه دوم نماز جمعه تهران نگدشته بود که رسانه‌هاي اصلاح‌طلب به سرعت نسبت به اين سخنان واکنش نشان دادند.
خطيب نماز جمعه تهران روز گذشته گفت: "عده‌اي در اين حوادث دستگير شدند، اما کساني که اين بلوا را بر پا و آن را فرماندهي کردند دستگير نشدند."
وي در ادامه از مسئولين قضايي سوال کرد چرا سران اغتشاشات اخير و کساني که ريشه فتنه و ام‌الافساد بودند و فريب‌دهندگاني که به نقطه‌اي متصل هستند و جوانان را فريب دادند، آزاد بوده و دستگير و محاکمه نشدند؟
سخنان آيت‌الله جنتي که با تکبيرهاي پي‌درپي نمازگزاران حاضر در دانشگاه تهران همراه مي‌شد، هيچ نامي از اشخاص در آن ديده نشد اما رسانه‌هاي اصلاح‌طلب با دستپاچگي قابل تاملي اين سخنان را تفسير کرده و سران اصلي آشوب‌ها را موسوي، کروبي و خاتمي معرفي و از دستگيري آنها ابراز نگراني کردند.
در اين راستا پايگاه اطلاع‌رساني حزب مشارکت سران اصلي اغتشاشات اخير را از ديدگاه خود افشا و سخنان آيت‌الله جنتي را اين‌گونه تفسير کرد: "دستور تلويحي خطيب نماز جمعه، براي دستگيري کروبي و موسوي"!!!!
روزنامه اعتماد نيز امروز شنبه در صفحه اول خود، با اشاره به سخنان آيت‌الله جنتي، سران اصلي آشوب‌ها را از ديدگاه خود خاتمي، ميرحسين و کروبي اعلام کرد و در دفاع از آنان نوشت: "اين روحاني حامي دولت البته اشاره‌يي به اين موضوع نداشت که خاتمي، ميرحسين و کروبي يا حتي آيت الله هاشمي رفسنجاني به کجا متصل هستند که حتي امکان حضور در يک برنامه تلويزيوني و دفاع از سيل اتهامات عليه خود را ندارند."
همچنين سايت هم‌ميهن که نزديک به کارگزاران است، نماز جمعه تهران را با اين تيتر منعکس کرد: "ناراحتي جنتي از دستگير نشدن موسوي و کروبي." از سوي ديگر رسول منتجب‌نيا، قائم مقام حزب اعتماد ملي هم‌زمان با سخنان خطيب جمعه تهران، در يک موضع‌گيري تعجب‌برانگيز، طرح بازداشت موسوي و کروبي را توطئه‌‌اي دانست که از سوي "طراحان شيطان سيرت" صورت مي‌گيرد.
به نظر مي‌رسد با شفاف شدن فضاي سياسي کشور و نيز اعترافات تکان دهنده عوامل آشوب‌ها در دادگاه‌، اکنون سران اصلي اغتشاشات جايي براي فرار از قانون ندارند چنانچه رسانه‌هاي اصلاح‌طلب خود به اين امر اذعان و حتي بر روي اسامي آنان هم اتفاق نظر دارند.
اين رسانه ها که راهي براي جلوگيري از افزايش مطالبه عمومي نسبت به محاکمه کروبي، موسوي و خاتمي را سراغ ندارند، تنها حول اين محور تبليغ مي کنند که با سران اصلي اغتشاشات برخورد نشود چرا که اين موضوع به نفع نظام نيست!



:: موضوعات مرتبط: تحلیل های سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 330
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 15 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

مجله امتداد

خواستم تو تیتر این یادداشت بجای اشتباه از کلمه ی "سوتی" استفاده کنم پیش خودم گفتم بلاخره یه فرقی باید با جناح مقابل داشته باشیم!
حالا که تحرکات مربوط به انتخابات تقریبا خاموش شده ٬ یک نگاه دوباره به مناظره ی آقای احمدی نژاد و اقای موسوی میکنیم.

بحث راه قدس از کربلا می گذرد بحثی داغ در مناظرات انتخاباتی بود جا دارد در این مجال به چند خطای فاحش که آقای موسوی که در این بخش مناظره بیان کردند اشاره کنیم :

۱- فرمانده نیروی اعزامی به لبنان حاج احمد متوسلیان بود نه شهید همت.

۲- نیروی اعزامی به استعداد یک تیپ هم نمی رسید چه رسد به لشکرها.

۳- در عرف نظامی مسول این نیروها فرمانده نیروها بود نه رئیس لشکرها.

۴- قوای محمد رسول الله به سوریه اعزام شد و در پادگان زبدانی مستقر شد و بعد از آن بحث راه قدس از کربلا پیش آمد نه قبل از اعزام نیروها.

۵- نیروهای فوق طی سه مرحله اعزام شدند که در مرحله سوم مسوولیت بر عهده شهید همت بود.

۶- بحث راه قدس از کربلا می گذرد درست ۹ شب پس از اعزام نیروها مطرح شد نه شب پیش از اعزام.

۷- راه قدس از کربلا می گذرد نه توسط مرحوم حاج احمد خمینی که توسط خود امام در روز ۳۰ خرداد در دیدار با روحانیون مطرح شد.

۸- این نیروها به فرمان خود امام  و با مصوبه و ابلاغ شورای عالی دفاع به لبنان تشکیل شدند و بر اساس دستور امام هم باز گشتند.

به راستی چرا باید چنین خطاهایی در گفتار نخست وزیر دوران دفاع مقدس رخ بنماید؟

اگر مایلید یکبار دیگر مناظره را نگاه کنید......؟؟؟



:: موضوعات مرتبط: تحلیل های سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 275
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 15 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

حرامزاده و یک سوال ساده ساده ساده از سبزها

تقی دژاکام

اگر جملاتی که شیخ "یوسف صانعی" در سخنرانی منتشر شده اش گفته ، نه او ، که کسانی چون "محمد تقی مصباح یزدی" یا "احمد جنتی" یا نه ، یک پیشنماز ساده معمولی که تصادفا در انتخابات به "محمود احمدی نژاد" رای داده بوده ، در یک جلسه خیلی خیلی خصوصی به نزدیکترین کسانش و درباره یک شخص خیلی خیلی معمولی و گمنام  گفته بود و باز هم تصادفا فایل صوتی یا احتمالا تصویری آن منتشر شده بود (ببینید صورت مسئله را خیلی خیلی ساده و کوچک کرده ام )، رسانه های وابسته به اصلاح طلبان و سبزها چه در داخل و چه در خارج چه می کردند ، چه تظاهراتی در شهرها راه می انداختند و چه تجمعات و تحصنهایی در مقابل قوه قضاییه می کردند و چه نامه های سرگشاده ای خطاب به رئیس جدید قوه قضاییه می نوشتند ،شیخ مهدی کروبی چند تا نامه به اکبر هاشمی رفسنجانی می نوشت ، نمایندگان اقلیت مجلس چه مصاحبه هایی با بی بی سی فارسی و صدای آمریکا نمی کردند ، روز آنلاین و پیک نت چه ها نمی کردند ، نیک آهنگ چه کاریکاتورهایی نمی کشید و ...؟

   حتی اگر فرصت و حال بیشتری برای فکر کردن و تامل داشتید ، پیشنهاد وقتگیرتری می کنم و آن اینکه :  توضیحات دفتر آقای صانعی را مبنی بر اینکه این لفظ "حرامزاده" مربوط به احمدی نژاد نیست و به ماجرایی بر می گردد که در اواسط سخنرانی به آن اشاره شده است بخوانید. خوب ، حالا بروید سخنرانی را کامل گوش کنید و ببینید این حرف چقدر درست است و بعد - نه برای جواب دادن فقط برای فکر کردن و تامل - ببینید : کسانی که فریادهای دروغگو - دروغگویشان گوش فلک را کر کرده بود ، دروغگویند یا مخاطبانشان ؟ یادتان بیاید سخنرانی احمدی نژاد را که چند نفری که ماشینها را آتش می زدند و بانکها را تخریب می کردند و ... را "خس و خاشاک" نامید و از فردا رهبران رسانه ای و جنگ روانی سبزها گفتندو نوشتندو القا کردند که احمدی نژاد تمام 13 میلیونی که به رقیبش رای داده اند را خس و خاشاک نامیده است  که کار به پخش دهها باره عین سخنرانی رئیس جمهور در صدا و سیما کشید تا مردم ببینند و بشنوند که دروغگو کیست !

من باز هم بالاتر را می گیرم و می گویم : منظور شیخ یوسف صانعی از " حرامزاده" نه احمدی نژاد بلکه کس دیگری است که در اواسط سخنرانیش داستانش را تعریف کرده ، سوال این است که آیا یک مرجع تقلید ، نه حتی یک روحانی ، نه حتی یک مومن و مسلمان ، نه نه حتی یک انسان از لحاظ اخلاقی مجاز است حتی به دشمن خونیش بدون آنکه سند و مدرکی داشته باشد ، لفظ "حرامزاده" را اطلاق کند ؟ واقعا تصور این موضوع را برای یک روحانی و کسی که سالها بود لقب "مرجع تقلید" را یدک می کشید ممکن و قابل تصور می دانید ؟

هم فایل صوتی و هم تصویری ِجملات "فقیه عالیقدر مرجع عظیم الشان جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی شیخ یوسف صانعی" براحتی در اینترنت قابل دسترسی است . اما برای کسانی که عین جمله مربوط را نمی دانند می نویسم و از خداوند متعال و شخص آقای دکتر احمدی نژاد و همه مخاطبان وبلاگم آن هم در آستانه ماه مبارک رمضان پوزش می خواهم :

در مجلس در مقابل قرآن به خدا سوگند می خورند این هم کفّاره داره هم حنثش معصیت کبیرس. اون وقت چطور روز از نو روزی از نو؟ این از حرومزادگیشه دروغ می گه! والا امام زمان رو می بینه ." 

( بخش دوم این نقل قول را از آنجا که در متن کامل رجانیوز و فایل صوتی نبود ، حذف کردم . سخنان دوستان در این باره درست بود . با این حال ، قباحت بخش اول این حرف هنوز باقی است . حتی اگر اشاره سخنران به کس دیگری باشد و تمثیلی آورده باشد از آنجا که تمثیل برای همسان سازی است باز هم ضمیر مَثَل به رئیس جمهور بر می گردد و با هیچ توجیهی هم درست نمی شود.).

پ.ن١  : این نوشته من ، بیشتر از آنکه برای شنیدن جواب باشد ، برای کمی تامل و تفکر است و بس .

پ . ن ٢ : کسانی که می خواهند فحش بدهند و کامنتهای خود را به اسم و با زبان بچه مسلمانها و حزب اللهیها می نویسند یک مقدار ابتکار به خرج بدهند و از یک کامپیوتر و با یک آی پی واحد ، هم فحش ندهند و هم جواب بدهند !! این طوری خیلی تابلوست . حداقل فحش را از یک کامپیوتر بدهند و جوابش را شب از منزل با یک کامپیوتر دیگر . لازم است آی پی ها را با ذکر اسامی کسانی که کامنت گذاشته اند ذکر کنم ؟! ).

 



:: موضوعات مرتبط: تحلیل های سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 291
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 15 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
سازمان چاي از انحلال تا احياي مجدد محمدحسين مهذب سازمان چاي بايد منحل شود. هيئت وزيران دولت اصلاحات در جلسه ششم ارديبهشت ماه سال 1383 بنا به پيشنهاد وزارت جهاد كشاورزي و به استناد ماده 29 قانون برنامه سوم مصوب سال 1379 اين تصميم را گرفت و آيين نامه اجرايي ماده ياد شده را تصويب كرد. در ماده 7 اين مصوبه آمده است: وزارت جهاد كشاورزي موظف است با همكاري سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور تا پايان سال 1383 نسبت به انحلال شركت سهامي چاي ايران با رعايت قوانين و مقررات مربوط اقدام نمايد. در تبصره يك اين ماده نيز آمده است: وظايف حاكميتي سازمان مذكور به وزارت جهاد كشاورزي منتقل و تشكيلات متناسب به پيشنهاد وزارت مذكور و تاييد سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور ايجاد و وظايف غيرحاكميتي آن به سازمان مركزي تعاون روستايي ايران و بخش غيردولتي منتقل مي گردد. به دنبال اين مصوبه مجمع عمومي فوق العاده سازمان چاي كشور در تاريخ 29 تيرماه سال 83 در محل دفتر مهندس حجتي وزير جهاد كشاورزي وقت با حضور اعضاي مجمع تشكيل شد. در اين جلسه اعضا مركب از وزراي جهاد كشاورزي، بازرگاني، امور اقتصادي و دارايي، صنايع و معادن و رييس سازمان مديريت و برنامه ريزي وقت موافقت خود را با انحلال سازمان چاي كشور اعلام و صورتجلسه تنظيمي نيز به امضاي اين افراد رسيد. ماجراي انحلال اين سازمان ادامه داشت تا اينكه دكتر محمود احمدي نژاد چندي پيش در سفر به سمنان دستور احياي سازمان چاي را صادر و شوراي اداري را مسئول پيگيري اين موضوع كرد. با اين توصيف گزارشي از انحلال سازمان چاي تا احياي مجدد همچنين مشكلات پيش روي صنعت چاي كشور از نظرتان مي گذرد: با اين اميد كه با سازماندهي جديد اين محصول از بوته فراموشي خارج شود. صنعت چاي كشور سال هاست در بحران بسر مي برد. توليد داخل كفاف مصرف را نمي دهد. بايد براي پر كردن خلأ توليد تا مصرف واردات انجام شود. اما همين توليد داخل نيز با مشكلات عديده اي روبرو است كه بنظر مي رسد طي سال هاي گذشته تا به امروز مسائل و مشكلات باعث شده انبارها مملو از چاي داخل باشد. از سوي ديگر واردات افسار گسيخته باعث شد مردم نتوانند براي خريد چاي مورد نياز تصميم بگيرند. ذائقه مردم به چاي خوش طعم ايراني عادت كرده بود. اين موضوع را خارجي ها به خوبي مي دانند براي همين هم واردكنندگان اقدام به ورود چاي با طعم مطابق ذائقه مردم مي كنند. ولي دست اندركاران اصلي چاي معتقدند اكثريت قريب به اتفاق محصول وارداتي از كيفيت لازم برخوردار نيست و خارجي ها با اضافه كردن انواع اسانس ها و مواد ديگر طعم آن را حفظ كرده اند. استاندارد چاي در كشور ما تدوين شده و واردكنندگان و توليدكنندگان موظف به رعايت اين استانداردها هستند. مردم دقت كنند روي بسته هاي چاي كه كد نشانه گذاري استاندارد ثبت شده را خريداري كنند در غير اين صورت چاي عرضه شده قاچاق و بي كيفيت است. از سوي ديگر دولت عرضه چاي در بسته هاي زير 10كيلوگرم را ممنوع كرده است. واردكنندگان رسمي كه اقدام به واردات چاي مي كنند آن را بصورت فله و در بسته هاي بيش از 10كيلوگرم وارد و در بسته هاي نيم كيلوگرمي به بازار عرضه مي كنند كه اين نوع محصول نيز داراي كد نشانه گذاري استاندارد است. ماجراي انحلال سازمان چاي مقدمات انحلال سازمان چاي كشور از سال 1369 فراهم شد. از زماني كه از وزارت بازرگاني جدا شد و به وزارت جهاد كشاورزي منتقل شد. ايرج هوسمي رييس هيئت مديره اتحاديه چايكاران كشور با اعلام اين مطلب درباره انحلال و احياي سازمان چاي مي گويد: قبل از اين انتقال اداره بازرگاني مكلف بود كسري توليد را از خارج وارد كند. بخش خصوصي با حواله اي كه از اداره بازرگاني مي گرفت مشروط بر اين بود كه واردات را بايد با توليدات داخل زير نظر كارشناسان سازمان چاي مخلوط كرده و پس از فرآوري بسته بندي و وارد بازار كنند. هيچكس نيز مختار نبود راسا واردات انجام دهد و همان چاي وارداتي را به بازار عرضه كند و بدين ترتيب چاي توليد داخل مصرف مي شد و كمبود بازار و مصرف نيز از طريق واردات كنترل شده تامين مي شد و بر كيفيت واردات نيز نظارت كافي انجام مي گرديد. اما بعد از انتقال سازمان چاي به وزارت جهاد كشاورزي سياست اختلاط چاي داخله و وارداتي قطع شد. براي كمبود مصرف نيز حواله براي واردات صادر مي شد. در نتيجه اعمال اين سياست طي 10 سال قريب به 98 هزار تن چاي توليد داخل كه توليد و فرآوري شده بود روي دست سازمان چاي ماند و به مصرف نرسيد و مصرف كشور از طريق واردات تامين مي شد. وي در پاسخ به اين سؤال كه چاي توليد و فرآوري شده را چه مدت مي توان در انبار نگه داري كرد گفت: در بهترين شرايط كه رطوبت در انبار نباشد و آلاينده هاي هوا به انبار نفوذ نكند مي توان چاي را 2 سال نگهداري كرد. هوسمي با اشاره به انحلال رسمي سازمان چاي در سال 83 گفت: پس از اين اقدام دولت وقت طرحي بنام اصلاح ساختار تشكيلاتي چاي با نيت بهبود بخشيدن به كيفيت چاي تصويب و به مرحله اجرا گذارده شد، اما به هدف مورد نظر و مطلوب كه توليد چاي با كيفيت بود، نرسيد. با شكست اين طرح، سازمان چاي به سازمان تعاون روستايي واگذار شد. آنها نيز به دليل فقدان اطلاعات و تخصص و تفحص موفق نبودند. اميد ما نيز اين بود كه سازمان چاي خود توليت امور را به دست گيرد كه ظاهرا قرار است اين كار انجام شود و دكتر احمدي نژاد رئيس جمهور دستوري در اين زمينه صادر كرده اند ولي عملا هنوز كاري انجام نشده است. وي درباره خروج چاي از بحران فعلي گفت: در صورت تشكيل مجدد سازمان چاي بايد به شكل اوليه آن كار چاي سامان پيدا كند. يعني توليد داخل انجام شود و مازاد نياز مصرف با واردات كنترل شده انجام شود و پس از اختلاط چاي داخل با وارداتي به بازار مصرف عرضه شود. صنعت بدون متولي يوسف قاسمي نماينده مردم لاهيجان و سياهكل در مجلس شوراي اسلامي پيرامون احياي مجدد سازمان چاي يادآور شد: چاي توليدي در كشور طي سال هاي گذشته دچار حوادث ناگواري شده است. چاي محصولي استراتژيك براي خطه شمال كشور است. از شهرهاي آستانه تا رامسر اين محصول كشت مي شود. وي ميزان توليد داخل چاي را كمتر از 30 هزار تن و نياز كشور را 120 هزار تن اعلام كرد و گفت: سالانه نيز بين 135 تا 140 هزار تن از مبادي رسمي و غيررسمي وارد كشور مي شود. قاسمي خاطرنشان كرد: نزديك به 350 هزار نفر در توليد، فرآوري و عرضه چاي در شمال كشور فعال هستند. نماينده مردم لاهيجان درباره احياي سازمان چاي يادآور شد: اين سازمان زماني زير نظر وزارت بازرگاني فعاليت مي كرد و پس از منفك شدن از اين سازمان به وزارت جهاد كشاورزي سپرده شد و به نوعي از انحصار آزاد شد ولي باز متولي مشخصي نداشت. با پيگيريهاي نمايندگان شرق گيلان در مجلس طرحي را ارايه كرديم تا چاي از اين وضعيت نابسامان خارج شود. قاسمي درباره اين طرح گفت: دولت در حال حاضر اعتباراتي را براي چايكاران در نظر مي گيرد و براي هر كيلو چاي نيز بطور شناور از كيلويي 350 تا 450 تومان يارانه پرداخت مي كند. وي افزود: پيشنهاد نمايندگان اين است كه اين يارانه و اعتبارات مستقيم به كشاورز داده شود تا او تكليف كار خود را بداند. نماينده مردم لاهيجان و سياهكل گفت: بحث چاي عرضه و تقاضاست و تنظيم بازار بر آن بايد اشراف داشته باشد. كارگروه فعالي نيز مركب از نمايندگان وزارتخانه هاي بازرگاني، صنايع و معادن و جهاد كشاورزي بايد نظارت داشته باشند تا كار بخوبي پيش برود. قاسمي درباره ميزان چاي موجود در انبارها نيز گفت: در حال حاضر هر چه توليد شده در انبارهاست ولي آمار دقيقي از ميزان چاي موجود در انبارها در دست نيست. تشكيل سازمان چاي وضعيت را سامان مي دهد نماينده مردم رودسر و املش در مجلس نيز معتقد است:تشكيل سازمان چاي حلقه هاي توليد، فرآوري و مصرف چاي را ساماندهي مي كند. اسدالله عباسي با اشاره به وضعيت چاي افزود: طبق قول هايي كه داده شده است، امسال چاي توليد و فرآوري شده، خريداري نشد و در شرايط سختي قرار داريم. وي ادامه داد: مابه التفاوت 80تومان سال گذشته هنوز به كارخانه داران چاي پرداخت نشده است. عباسي درباره خريد چاي از طريق سازمان بازرگاني خاطرنشان كرد: اگر طبق قولي كه دادند 5هزارتن چاي از طريق سازمان بازرگاني و اصناف از كارخانه داران خريداري شود، مي تواند راهكار مناسبي براي خروج چاي از انبارها باشد. وي اضافه كرد: طبق بررسي هاي انجام شده مقرر شد 3هزار تن چاي طي روزهاي آينده خريداري شود كه اگر به صورت عادلانه اين كار صورت گيرد، اقدام خوبي خواهد بود. نماينده مردم رودسر و املش تشكيل سازمان چاي را مهم ترين مسئله خواند و اظهار داشت: در حال حاضر به دليل عدم تشكيل اين سازمان، چاي ساماندهي و مديريت شده نيست. عباسي خاطرنشان كرد: مقدمات تشكيل سازمان چاي فراهم شده، ولي هنوز تشكيل نشده است و تا زماني كه اين سازمان راه اندازي نشود، حلقه هاي توليد، فرآوري و مصرف درست نمي شود. وي تأكيد كرد: چاي بايد زير يك مديريت و يك سازمان قراربگيرد تا مشكل اين محصول برطرف شود. نماينده مردم رودسر و املش توليد امسال چاي در گيلان را نسبت به سال گذشته مرغوب تر و با كيفيت تر اعلام كرد و گفت: در زمينه فرآوري چاي پيشرفت چنداني نداشتيم. عباسي گفت: اگر سازمان چاي تشكيل شود، مشكلات آن نيز به مرور زمان برطرف مي شود در غير اين صورت تغييري در وضعيت چاي حاصل نمي شود. مشكلات ريشه اي حل مي شود به گفته مديركل هماهنگي امور اقتصادي استانداري گيلان، احياي سازمان چاي مي تواند به صورت ريشه اي و بنيادي مشكلات آن را برطرف كند. حسين كاووسي، احياي سازمان چاي شمال را حاصل پيگيري هاي مستمر مسئولان استاني و عنايت ويژه دولت دانست و تصريح كرد: براساس اين توجه، اداره كل چاي شمال به سازمان چاي ارتقا يافته است. وي با اشاره به كارايي سازمان چاي اظهار داشت: در حال حاضر سازمان چاي نياز به پياده سازي ساختار تشكيلات و تأمين بودجه هاي جاري و تملك دارايي دارد. كاووسي ادامه داد: با ياري و همكاري وزارتخانه هاي مختلف، به زودي ساختار تشكيلاتي سازمان چاي مشخص مي شود و فعاليت خود را آغاز مي كند. مديركل هماهنگي امور اقتصادي استانداري گيلان درباره وضعيت بازرگاني چاي تصريح كرد: براي اينكه بازرگاني چاي به روال منطقي حركت كند، نياز به توليد چاي با كيفيت داريم كه اين مقوله به چند حلقه متصل مي شود. وي حلقه چينش را مهم ترين اصل دانست و تأكيد كرد: فرهنگ خوب چيدن برگ سبز چاي بايد اشاعه پيدا كند و چاي خوب نيز با قيمت مناسب از چايكاران خريداري شود و چاي سازان نيز با بهره گيري از ارتقاي تكنولوژي و بهينه سازي فناوري بتوانند با استفاده از آخرين يافته هاي عمل آوري چاي، توليد مطلوب داشته باشند. كاووسي با تأكيد بر ضرورت اشاعه فرهنگ سازي در چيدن برگ سبز چاي خاطرنشان كرد: چاي مطلوب، خوب و با كيفيت در انبارها انباشته نمي شود و با قيمت مناسب راهي بازارهاي خارجي شده و قيمت خود را به دست مي آورد. احياي باغهاي چاي ضرورت اول يكي از پيشكسوتان و تاجران قديمي چاي در گفت وگو با كيهان پيرامون مسائل و مشكلات بوجود آمده براي اين محصول در كشور مواردي را يادآور شد: وي كه از عنوان كردن نام خودداري كرد، درباره احياي مجدد سازمان چاي گفت: اولا، آيا كالاهاي كشاورزي مانند: سيب، پرتقال، ليمو، زيتون و... مگر سازمان دارند تا آنجايي كه مي دانم پسته بخاطر محصول استراتژيك و صادراتي بودن آن يك اتاق پسته در وزارت جهار كشاورزي دارد. ثانياً اگر ما به سمت خصوصي سازي مي رويم چرا بايد دستگاهي ايجاد كنيم و كشاورز مجددا اسير بوروكراسي هاي اداري بشود. كشاورز بايد توليدش را انجام دهد و كارخانه محصول را فرآوري نمايد. كالاها امروزه و براساس پروسه توليد وارد بازار مي شوند و چاي نيز براساس عرضه و تقاضا در بازار بايد بفروش برسد. نبايد سيستم دولتي را مجدداً احيا كرد زيرا تجربه نشان داده كه در سيستم دولتي به دليل شرايط خاص آن مشكلات دو چندان مي شود. دولت فقط بايد حاكميت داشته باشد. دولت بايد كشاورز را حمايت كند و در چارچوب وزارتخانه مربوط مشكلات را حل كند. با تشكيل سازمان دولتي مجبور هستيد چاي نامرغوب توليدي را نيز خريداري كنيد. چون براي كشاورز با احياي سازمان توقع بوجود مي آيد و او سازمان را مكلف به خريد هرگونه توليد مي داند. او مي افزايد: چاي تنها كالاي مسئله دار در كشور است، زيرا برگ آن سريع الفساد است. از زمان چيدن 2 ساعت كشاورز وقت دارد تا آن را به كارخانه برده و فرآوري كند. سازمان تعاون روستايي پس از انحلال سازمان چاي توليت كار را به عهده گرفت، طرح اصلاح ساختار نيز از سوي دولت وقت نوشته شد ولي امروز مي بينيم مشكلات همچنان باقي است پس اگر قرار بود با تشكيلات دولت مشكل حل شود كه بايد تاكنون انجام مي شد. ولي پروسه همان است كه بود يعني برگ سبز خريداري مي شود و فرآوري انجام مي گيرد و چاي توليد داخل وارد انبار مي شود. از سال 79 و تاقبل از انحلال سازمان چاي 77 هزارتن چاي در انبارها بوده است، منطق مي گويد بايد فكري براي اين وضعيت كرد. نكته ديگر اينكه امروز ديگر برگ سبز توليدي كيفيت لازم را ندارد. دولت اگر مي خواهد كمكي به اين وضعيت كرده باشد بايد زمين هاي چاي را «هرس كف بر» كند. زيرا بوته هاي چاي امروزه عمر 50 تا 60 و يا 100 ساله دارند. اين بوته بايد از بيخ زده شود و بوته و نهال جديد كاشته شود تا محصول مرغوب كشت شود. اتفاقا اگر دولت از مهرماه امسال شروع كند و هرس كف بر را انجام دهد پس از 2 سال بوته چاي بسيار مرغوب به عمل خواهد آمد. وي هزينه به زراعي باغات چاي را هر هكتار 700 هزار تومان اعلام مي كند. از اين پيشكسوت صنعت چاي درباره سطح زيركشت پرسيدم كه در جواب گفت: كشاورزان و دست اندركاران در شمال اين ميزان را 34 هزار هكتار اعلام مي كنند ولي اين ميزان نيست و كمتر است ولي دولت مي تواند با نظارت بر كار به زراعي باغات چاي را احيا كند و محصول درجه يك در اختيار مصرف كننده قرار دهد. وي چاي توليد داخل موجود در انبارها را حدود 160 تا 170 هزار تن اعلام مي كند. وي يادآور مي شود: حرف آخر را امروز مصرف كننده مي زند و بايد چاي مطابق با ذائقه مردم توليد كرد. وضعيت بازار را نيز عرضه و تقاضا تعيين مي كند. از وي درباره واردات رسمي و غيررسمي چاي پرسيدم كه گفت: سالانه حدود 80 هزار تن چاي بطور قاچاق وارد كشور مي شود و 40 هزار تن رسمي وارد مي شود. او در پاسخ به اين سؤال كه قبلا اتحاديه فروشندگان چاي تعدادي از مارك هاي چاي را غيراستاندارد اعلام كرده بود و آيا واردات اين نوع چاي ادامه دارد گفت: نوعي از چاي احمد كه در داخل عرضه مي شود و نشان استاندارد ايران را دارد مشكلي ندارد. ولي چاي با مارك احمد- دوغزال- محمود- محسن- زرين- گلدان- الكوزي و... قاچاق است. توليدكنندگان اين محصولات با اضافه كردن طعم دهنده ها و عطرهاي خاص مردم را فريب مي دهند. ولي توصيه ما اين است كه مردم چاي توليد داخل با بسته بندي مناسب كه امروز عرضه مي شود مصرف كنند و همه آنها استاندارد لازم را روي بسته دارند. دلايل افت كيفيت چاي توليدي در كشور مديركل چاي شمال با اشاره به پايين بودن كيفيت چاي ايراني اختصاص تسهيلات براي بهينه سازي باغهاي نهال چاي را براي افزايش كيفيت مفيد مي داند. حميد نصري در گفت وگو با خبرنگار اقتصادي خبرگزار فارس اظهار داشت: 12 ميليارد تومان درخواست تسهيلات براي نوسازي باغهاي چاي در سال جاري شده است كه به وسيله آن 20 تا 30 درصد باغها هرس كف بر و حدود 15 تا 20 درصد باغها هرس كمربر شود. مديركل چاي شمال افزود: بوته هاي چاي شمال 15 سال است كه هرس كف بر نشده و در صورت انجام اين كار يك سال باغ محصول ندارد و سال بعد بوته جوان در باغ رشد مي كند. نصري با اشاره به سفر يك هفته اي خود و كارشناسان به كشور آفريقايي و چاي خيز كنيا افزود: پيربودن بوته ها باعث چاي بي كيفيت مي شود، درحالي كه در كشور كنيا بوته ها بعداز 40 تا 50 سال شخم زده و نهال جوان در باغ كاشته مي شود، اما در ايران بوته هاي 100 ساله چاي نيز به چشم مي خورد. وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا از تسهيلات 12 ميليارد توماني مبلغي جذب شده، گفت: تاكنون هيچ تخصيصي از اعتبارات ديده نشده و اگر شبكه بانكي اين اعتبارات را از مهرماه تخصيص دهد، بهترين موقع براي كشاورزان است كه كشاورزان در فصل زمستان نسبت به اصلاح باغ اقدام كنند.

:: موضوعات مرتبط: تحلیل های سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 310
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 15 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

 آيا ادعاي تقلب قابل دفاع است؟

مسعود رضائي
جناب آقاي مهندس ميرحسين موسوي
با سلام و احترام، درپي انتشار نامه جنابعالي به شوراي نگهبان در شبانگاه 30/3/1388 حاوي دلايل مطروحه براي ابطال دهمين دوره از انتخابات رياست جمهوري، بنده نيز به مطالعه دقيق آن پرداخته و از آنجا كه محتواي اين نامه ذهنم را به خود مشغول داشت، بر آن شدم تا آنها را با جنابعالي در ميان گذارم و اميدوار باشم با دريافت پاسخ هاي مستدل، بتوانم در مسير كشف حقيقت گام بردارم. در همين ابتدا نيز بايد بر اين نكته تأكيد ورزم كه بنده به هيچ وجه در پي اثبات يا رد صحت و سقم انتخابات نيستم چرا كه اساساً درمقام و موقعيتي قرار ندارم كه توانايي بر اين كار داشته باشم. اين كار ساز و كار ديگري دارد كه در قانون مشخص است. اينك بدون مقدمه چيني بيشتر، به سراغ اصل مطلب مي روم.
نخستين نكته اي كه در نامه جنابعالي به شوراي نگهبان توجه بنده را به خود جلب كرد، تأكيد بر ارائه «بخشي از حقايق و خلاف كاري ها» در اين نامه است. اين مطلب را هم در ابتداي نامه و هم در انتهاي آن مورد تأكيد قرار داده ايد. لذا براي بنده اين سؤال پيش آمد كه چرا جنابعالي در نامه اي كه هم براي اطلاع شوراي نگهبان و هم براي آگاهي دادن به افكار عمومي مردم ايران و هم به منظور ثبت در تاريخ نگاشته ايد، تنها به ارائه «بخشي از حقايق و خلاف كاري ها» بسنده كرده ايد و نه تمام آنها؟ بنده هرچه فكر كردم نتوانستم دليل كتمان بخش ديگر اين حقايق و خلاف كاري ها را در نامه اي با اين درجه از اهميت، دريابم. لذا چنين به نظرم رسيد كه چه بسا اساساً بخش ديگري وجود نداشته باشد و هر چه هست، همين است، اما به دلايلي كه بر اهل نظر پوشيده نيست، جنابعالي لازم دانسته ايد تا چنين بنماييد كه علاوه بر آنچه بيان مي داريد، مسائل بسيار ديگري نيز در زمينه ابطال اين انتخابات وجود دارد. ضمناً در آخرين جمله اين نامه فرموده ايد: «همه اين موارد به علاوه موارد فراوان ديگري كه در نامه هاي قبلي اعلام شده در صورتي كه با اندك توجه به قوانين مورد بررسي قرارگيرد، از موجبات ابطال انتخابات در سراسر كشور مي باشد.» گفتني است كساني كه نامه ها و اطلاعيه هاي صادره از سوي جنابعالي و ستاد انتخاباتي شما و همچنين اخبار منتشره توسط سايت كلمه را دنبال كرده اند به خوبي مي دانند كه تمام آنچه پيش از اين نيز عنوان شده در اين نامه مورد اشاره قرار گرفته و نكته ديگري وراي اين موارد وجود ندارد.
اما پيش از ورود به بحث درباره دلايل و براهيني كه جنابعالي به طور مشخص براي ابطال انتخابات مطرح ساخته ايد، جا دارد به اين جمله كه در مقدمه نامه خود آورده ايد اشاره اي صورت گيرد: «اينجانب به اقدامات خود جهت روشن شدن حقايق و احقاق (حقوق) مردم شريف ايران در چارچوب قانون اساسي و قوانين جاري ادامه خواهم داد.» تأكيد جنابعالي بر «قانون» گذشته از آن كه جاي بسي خوشوقتي دارد، مبناي مشخصي را نيز در پيش روي همگان قرار مي دهد و از پراكندگي بحث ها و استدلال ها جلوگيري به عمل مي آورد و مردم شريف ايران نيز مي توانند با در نظر داشتن اين ملاك و معيار، به قضاوت درباره نظرات بپردازند.
1- اولين دليلي كه جنابعالي براي ابطال انتخابات مطرح ساخته ايد، چنين است: «پلمب صندوق ها قبل از رأي گيري» و در اين باره چنين توضيح داده ايد كه چون «لازم است پيش از رأي گيري صندوق ها بررسي كامل شده و از خالي بودن صندوق و نبودن آراي مشبوه اطمينان حاصل شود، به همين جهت تأييد خالي بودن صندوق ها قبل از لاك و مهر آن در شعبه اخذ رأي مستلزم حضور و اطلاع نمايندگان ناظر كانديداها مي باشد كه اين مهم در اغلب شعبات اخذ رأي واقع نشده است.»
اين نظر جنابعالي داراي دو بخش است كه يك بخش آن درست و يك بخش آن نادرست است. بخش درست آن اين است كه اطمينان از خالي بودن صندوق ها قبل از پلمب، بايد احراز شود و نحوه احراز آن نيز در ماده 29 قانون انتخابات رياست جمهوري چنين بيان شده است: «قبل از شروع رأي گيري بايد در حضور نماينده يا نمايندگان هيئت نظارت، صندوق هاي خالي، بسته و ممهور به مهر شعبه ثبت نام و اخذ رأي گردد و در صورت جلسه اي كه قبل از شروع رأي گيري انتخابات توسط اعضاي صندوق در محل اخذ رأي تنظيم مي گردد، نماينده يا نمايندگان هيئت نظارت شعبه مربوطه، تعداد صندوقها و خالي بودن آنها را گواهي نمايند و در صورتي كه در جريان رأي گيري نياز باشد كه صندوق را اضافه نمايند، بايد به همين ترتيب عمل نموده و صورت جلسه گردد.»
همان طوركه از اين ماده قانون مشخص است، پلمب صندوق رأي «مستلزم» حضور اعضاي صندوق و نماينده هيئت نظارت است. اين بدان معناست كه اگر به عنوان نمونه نماينده هيئت نظارت شوراي نگهبان در محل شعبه اخذ راي حضور نداشته باشد، پلمب صندوق «غيرقانوني» است و در صورت حضور او به همراه اعضاي شعبه اخذ رأي -كه در ماده 47 قانون انتخابات و تبصره يك آن مشخص شده اند- قانوناً مي توان نسبت به رؤيت داخل صندوق و سپس پلمب آن اقدام كرد.
براساس آنچه بيان شد، بخش نادرست اولين دليل ابراز شده از سوي جنابعالي نيز مشخص مي شود بدين معنا كه قانوناً پلمب صندوق رأي «مستلزم» حضور نماينده كانديداها نيست. البته از نحوه نگارش اين بند پر پيداست كه جنابعالي خود نيز به اين مسئله اذعان باطني و حقوقي داريد چراكه براي اثبات مدعاي خويش به هيچ يك از مواد قانون انتخابات و حتي قانون الحاقيه « حضور نمايندگان نامزدهاي رياست جمهوري در شعب اخذ رأي» استناد نجسته ايد، حال آن كه در دومين بند از دلايل خود، به صراحت و به درستي تبصره 2 ماده واحده قانون حضور نمايندگان نامزدها در شعب اخذ رأي را مستند قانوني اظهار نظر خويش قرار داده ايد.
جنابعالي خود به خوبي مي دانيد كه مفاد ماده واحده مزبور، حكايت از «الزام» حضور نمايندگان كانديداها در محل شعبه براي پلمب صندوق ها پيش از رأي گيري ندارد بلكه صحبت از «امكان» حضور آنان در ميان است: «ماده واحده- به موجب اين قانون هر يك از نامزدهاي رياست جمهوري به تنهايي و يا چند نامزد مشتركاً مي توانند در هر يك از شعب اخذ راي، اماكن استقرار دستگاه شمارشگر رايانه اي آراء و هيأت هاي اجرايي شهرستانها و بخشها، يك نفر نماينده داشته باشند. نمايندگان نامزدها مي توانند در شعب اخذ راي (ثابت و سيار) و اماكن استقرار دستگاه شمارشگر آراء بدون دخالت در انجام وظايف آنها حضور داشته باشند و در صورت مشاهده تخلف، مراتب را كتباً به ناظرين شوراي نگهبان و هيأت نظارت شهرستان و استان مربوطه و ستاد انتخابات كشور اعلام نمايند. حضور نمايندگان هر يك از نامزدها تا پايان اخذ راي و شمارش و تنظيم صورت جلسات بلامانع است و ممانعت از حضور نمايندگان نامزدها در شعب اخذ رأي و اماكن استقرار دستگاه شمارشگر ممنوع بوده و جرم محسوب مي گردد و متخلف به مجازات مقرر شده در تبصره ماده 93 قانون انتخابات رياست جمهوري محكوم خواهد شد.»
از اين ماده واحده به روشني مي توان دريافت كه اگر به هر دليل- صادر نشدن كارت، دير رسيدن نماينده كانديدا به شعبه اخذ رأي، عدم تعيين نماينده كانديدا براي برخي شعبات و يا حتي عدم اجازه ورود به وي هنگام پلمب صندوق- نماينده يا نمايندگان كانديداها به هنگام پلمب صندوق حضور نداشته باشند، اين پلمب «غير قانوني» نيست و موجب ابطال صندوق مزبور نمي گردد. حال آن كه اگر به هر دليل، نماينده هيأت نظارت شوراي نگهبان به هنگام پلمب حاضر نباشد، پلمب آن صندوق «غيرقانوني» محسوب مي شود.
بنابراين حتي بر فرض صحت كامل آنچه جنابعالي در نخستين بند از دلايل خود عنوان كرده ايد «طبق قانون» نمي توان به اين دليل حكم به ابطال انتخابات داد.
2- دومين دليل جنابعالي براي درخواست ابطال انتخابات نيز در واقع بسط يافته همان دليل اول است. خوشبختانه در اين بند، شما با استناد به تبصره 2 ماده واحده قانون حضور نمايندگان نامزدها در شعب اخذ رأي، نوشته ايد: «وزارت كشور موظف بود تا 48 ساعت قبل از روز رأي گيري كارت هاي نمايندگان ناظر كانديداها را براي حضور به موقع آنان در محل شعبات اخذ رأي به آنان تحويل داده و ناظران را از محل مورد نظر مطلع نمايد، در حالي كه فرمانداري ها و وزارت كشور به طور اساسي به اين تكليف قانوني عمل نكرده اند.» سپس جنابعالي 6 دليل را براي اثبات عدم عملكرد اساسي وزارت كشور به اين تكليف قانوني خود، برشمرده ايد.
بنده ابتدائاً بي آن كه وارد مباحث و دلايل مطروحه جنابعالي و نيز پاسخ هايي كه وزارت كشور در اين باره داده است بشوم، في الجمله و بالكل موارد مطروحه از سوي جنابعالي را حمل بر صحت كرده و حتي به خود اين جسارت را مي دهم كه فرض كنم وزارت كشور حتي يك كارت براي نمايندگان جنابعالي صادر نكرده و لذا در هيچيك از شعب اخذ رأي، نمايندگان شما حاضر نبوده اند. از اين بالاتر كه ديگر امكان پذير نيست!
حال از جنابعالي استدعا دارم بفرماييد حتي با چنين فرض جسورانه اي، بر مبناي كدام ماده قانوني، خواستار ابطال انتخابات مي شويد؟ همان گونه كه خود نيز در بخش «سادساً» از بند دوم نامه تان نگاشته ايد، مطابق قسمت دوم ماده واحده مزبور «حضور نمايندگان هر يك از نامزدها تا پايان اخذ رأي و شمارش و تنظيم صورت جلسات بلامانع است و ممانعت از حضور نمايندگان در شعب اخذ رأي، اماكن استقرار دستگاههاي شمارشگر ممنوع بوده و جرم محسوب مي گردد و متخلف به مجازات مقرر شده در تبصره ماده 93 قانون انتخابات رياست جمهوري محكوم خواهد شد.» در اين بخش از قانون كه مورد استناد جنابعالي نيز واقع شده، به هيچ وجه سخن از ابطال انتخابات به واسطه وقوع اين جرم نيست بلكه مجرم- در صورت اثبات جرم- به مجازات مي رسد. اتفاقاً مشابه اين مسئله، بلافاصله در ا دامه همين بند از قانون آمده است: «مسئولين شعب اخذ رأي موظفند از حضور افراد غير مسئول در شعب اخذ رأي (افرادي كه در اين قانون و قانون انتخابات رياست جمهوري حضور آنها در شعب اخذ راي پيش بيني نگرديده است) جلوگيري به عمل آورند. تخلف از اين موضوع جرم محسوب مي گردد و متخلف به مجازات مقرر شده در ماده 88 قانون انتخابات رياست جمهوري محكوم خواهد شد.» همان گونه كه پيداست هيچ يك از اين بندهاي قانوني، في نفسه ناظر بر ابطال انتخابات آن هم در سراسر كشور- در صورت وقوع اين جرم ها نيست و لذا استناد جنابعالي به اين مفاد قانوني براي درخواست ابطال انتخابات صحيح به نظر نمي رسد.
از طرفي، جنابعالي را به ماده 5 از آيين نامه اجرايي قانون حضور نمايندگان نامزدهاي رياست جمهوري در شعب اخذ راي ارجاع مي دهم كه مي گويد: «عدم حضور نمايندگان نامزدها در محل هاي قيد شده در ماده يك از اين آيين نامه، مانع ادامه روند اجرايي انتخابات نيست.» همچنين در ماده نهم از اين آيين نامه نيز آمده است: «نامزدها مي توانند براي حضور در بيش از يك شعبه اخذ راي يك نماينده معرفي كنند ولي عدم حضور وي مانع از شمارش آرا و ساير اقدامات قانوني نيست.»
در واقع بايد گفت از آنجا كه حضور نمايندگان نامزدها در پاي صندوق هاي رأي، به دلايل مختلف ممكن است تحقق پيدا نكند، حضور آنها در شعبه اخذ راي، در هيچ يك از قوانين موجود و آيين نامه هاي اجرايي آن به عنوان يك «ركن» صحت انتخابات قلمداد نشده، هر چند قانونگذار براي هر نوع مانع تراشي در راه حضور اين نمايندگان، مجازاتهايي تعيين كرده است.
اما گذشته از اين مباحث قانوني اجازه دهيد از زاويه اي ديگر نيز به بررسي اين ادعاي جنابعالي در مورد عدم عملكرد اساسي فرمانداري ها و وزارت كشور به تكليف خود مبني بر صدور كارتهاي نمايندگان جنابعالي كه قاعدتاً بايد منجر به عدم حضور غالب اين نمايندگان بر سر صندوق هاي رأي شده باشد، بپردازيم.
براي پي بردن به حقيقت در اين زمينه، بنده سايت كلمه را كه رسماً به جنابعالي وابسته است، مورد استناد قرار مي دهم. در ساعت 11 و 46 دقيقه روز 22 خرداد، اين خبر از سوي سايت مزبور انتشار يافت: «انتخابات/ حضور نمايندگان صيانت از آراء در پاي صندوق هاي راي. 80درصد از نمايندگان كميته صيانت از آراء ميرحسين موسوي موفق به حضور در پاي صندوق هاي راي شدند. گزارش خبرنگار كلمه حاكي از حضور اكثريت نمايندگان كميته صيانت از آراء در پاي صندوق هاي راي است. همين گزارش مي افزايد در زمان پلمب صندوق هاي راي براي شروع راي گيري، اين عده به محل پلمب راه داده نشدند.»
حال به خبر ديگري كه در ساعت 16 و 13دقيقه روز 22 خرداد با تيتر: «رئيس ستاد موسوي در خراسان رضوي مواردي از تخلفات را تشريح كرد» بر روي سايت كلمه قرار گرفته است توجه فرماييد: «حسين اميني روز جمعه با حضور در ستاد انتخابات استان خراسان رضوي در مشهد گفت: مهمترين تخلف صورت گرفته اين است كه قرار بود براي نمايندگان نامزدها در همان شعبه اي كه معرفي شده اند، كارت صادر شود، اما كارت تقريباً همه نمايندگان ميرحسين موسوي عمداً يا سهواً در چهار شعبه بالاتر صادر شده است.»
اگر چه مي توان از آنچه در اين خبر بيان گرديده چنين برداشت كرد كه براي تمامي نمايندگان جنابعالي در استان خراسان رضوي كارت صادر شده است اما بنده با رعايت احتياط، سخن رئيس ستاد جنابعالي در استان خراسان رضوي را اين گونه تفسير مي كنم كه آن تعداد از نمايندگان شما كه برايشان كارت صادر شده، به شيوه اي بوده است كه ايشان متذكر شده اند. اما مسئله اينجاست كه وقتي به متن خبر توجه كنيم متوجه مي شويم، آن تعداد از نمايندگان شما كه برايشان كارت صادر نشده است، به حدي كم بوده اند كه رئيس ستاد جنابعالي در اين استان، اصلاً لزومي براي اشاره به اين مطلب نيز نمي بيند. به عبارت ديگر اگر براي اكثريت نمايندگان شما يا حتي تعداد قابل توجهي از نمايندگان شما در اين استان كارت صادر نشده بود، منطق حكم مي كرد كه رئيس ستاد جنابعالي در مقام برشمردن مهمترين تخلفات، ابتدا به اين مسئله اشاره مي كرد نه آن كه صرفاً جابجايي محل ماموريت آنها را مورد تاكيد قرار دهد. همچنين نكته ديگري كه از متن اين مصاحبه برمي آيد اين است كه دستكم در استان خراسان رضوي هيچگونه اشكالي در زمينه حضور نمايندگان جنابعالي به هنگام پلمب صندوق هاي راي وجود نداشته است چرا كه نه تنها از اين اشكال به عنوان يك مسئله مهم ياد نشده بلكه اصلاً در كل اين خبر كوچكترين اشاره اي نيز به وجود چنين مشكلي وجود ندارد و مگر مي توان پذيرفت كه اين اشكال در سطح وسيعي در اين استان در ابتداي صبح وجود داشته و رئيس ستاد شما در ساعت 4 بعدازظهر حتي اشاره اي نيز به آن نكند؟ آنچه رئيس ستاد شما در استان خراسان رضوي به عنوان مشكلات بعدي عنوان مي كند وجود تصاوير آقاي احمدي نژاد در نزديكي بعضي از شعب و نيزه اشاره اي به مسئله كدهاي انتخاباتي است و در نهايت خاطر نشان مي سازد: «با اين وجود اگر فعل و انفعال خاصي به وجود نيايد نتايج انتخابات را قبول مي كنيم.»
و اما خبر ديگري هم كه بايد به آن توجه كرد، در ساعت 14 و 8 دقيقه بر روي سايت كلمه قرار داده شده است. در اين خبر آمده است: «كميته صيانت ستاد انتخاباتي استان تهران ميرحسين موسوي گزارش داد: در برخي از شعب از حضور نمايندگان كانديداها براي نظارت بر روند انجام پلمب صندوق هاي راي جلوگيري شد.» بنابراين جلوگيري از حضور نمايندگان جنابعالي در پاي صندوق هاي راي هنگام پلمب، مسئله اي فراگير نبوده و تنها در برخي از شعب اين تخلف صورت گرفته است كه صدالبته بايد برخورد قانوني با عاملان اين تخلف صورت گيرد. به هر حال از مجموعه اخبار و بيانيه هايي كه در روز راي گيري بر روي سايت رسمي جنابعالي قرار گرفته است، بخوبي مي توان دريافت كه اگر چه اشكالاتي در زمينه صدور كارت و حضور نمايندگان شما در پاي صندوق هاي راي وجود داشته اما به هيچ وجه اين اشكالات به صورتي نبوده است كه اينك درصدد نمايش آنها هستيد و با اين بزرگنمايي قصد داريد اصل انتخابات را زير سؤال ببريد.
3- نكات مورد اشاره جنابعالي درباره «داستان صندوق هاي سيار» در وهله نخست مبتني بر افزايش غيرمترقبه تعداد اين صندوق ها و سپس همراه نبودن نمايندگان كانديداها با اين صندوق هاست. درباره مسئله نمايندگان كانديداها پيش از اين توضيحات مفصلي داده شد كه از تكرار آنها اجتناب مي ورزم. اما در مورد افزايش غيرمترقبه تعداد اين صندوق ها، اي كاش براي آنكه مسئله براي امثال بنده نيز تا حدي ملموس تر شود، در طرح اين مسئله از اعداد و ارقام بهره مي گرفتيد. به عنوان نمونه چنانچه جنابعالي در نامه خود تعداد كل صندوق هاي سيار را در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري به همراه تعداد كل صندوق هاي سيار در اين دوره بيان مي كرديد، همه مردم مي توانستند درك روشني از «افزايش غيرمترقبه» مورد اشاره جنابعالي داشته باشند.
البته بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه افزايش يا كاهش تعداد صندوق هاي سيار، طبق قانون، في نفسه داراي اشكال نيست و به صرف استناد به اين افزايش، نمي توان خواستار ابطال انتخابات شد مگر آن كه بتوان ثابت كرد در صندوق هاي مزبور، آراي مخدوش و قابل ابطال طبق ماده 26 قانون انتخابات وجود داشته باشد.
اينك كه بحث به اينجا رسيد، اجازه دهيد از شما تقاضا كنم به جاي طرح مسائلي كه في نفسه هيچ مبناي قانوني در ابطال انتخابات ندارد، با بهره گيري از قانون انتخابات در پي دستيابي به هدف خود برآييد. به فرض كه مسئولان وزارت كشور به دليل كارشكني يا تعلل يا عدم كارآمدي به گونه اي عمل كرده اند كه نمايندگان شما نتوانسته اند در سر صندوق هاي راي حاضر باشند. جنابعالي حتي با اثبات اين قضيه، حداكثر كاري كه مي توانيد انجام دهيد، تقاضاي مجازات آنها طبق قانون انتخابات است و صدالبته كه در صورت اثبات اين مسئله قوه قضائيه بايد به وظيفه خود در اين زمينه عمل كند. اما اين همه، به هيچ وجه موجبات قانوني ابطال انتخابات را فراهم نمي آورد. براي اين منظور چرا جنابعالي و همكارانتان در پي بهره گرفتن از ماده 26 قانون انتخابات و اثبات وقوع يكي از موارد يازده گانه مندرج در اين ماده قانوني برنمي آييد؟
مگر نه اين كه مي فرماييد ناظران شما بر سر بسياري از صندوق ها حاضر نبوده اند؟ لابد شماره آن صندوق ها معلوم و مشخص است. چرا خواستار بازشماري 10 درصد از صندوق هاي مزبور نمي شويد؟ مگر نه آن كه تعداد زيادي از صندوق هاي سيار از نظر شما قابل خدشه است؟ چرا خواستار بازبيني آن صندوق ها نمي شويد؟ خوشبختانه شوراي نگهبان نيز براي مساعدت و همراهي در راه انجام اين گونه درخواست هاي مشخص،اعلام آمادگي كرده است. آيا براي كشف حقيقت بهتر نيست از اين روشهاي قانوني و قابل اجرا و پيگيري بهره بگيريد؟ بديهي است چنانچه گام در اين گونه مسيرها گذارديد و شوراي نگهبان همكاري لازم را با شما به عمل نياورد، آنگاه مي توانيد جامعه را از ماوقع مطلع سازيد.
4- موضوع ديگري كه از سوي جنابعالي به عنوان دليلي براي درخواست ابطال انتخابات مطرح شده، به چاپ بيش از حد تعرفه ها بازمي گردد. البته جنابعالي در اين زمينه پذيرفته ايد كه «معمولاً براي جلوگيري از كمبود تعرفه در زمان رأي گيري، درصدي معقول تعرفه اضافه مي شود.» اين جمله شما در وهله نخست حاكي از اين واقعيت است كه روال متعارف و قانوني در دوره هاي گذشته نيز بر چاپ «درصدي معقول» تعرفه اضافي بوده است. اينك با پذيرش اين مسئله، همانند آنچه در بند گذشته ذكر شده، تقاضاي بنده اين است كه با ذكر دقيق و مشخص«درصد معقول» در دوره هاي گذشته و مقايسه آن با «درصد لابد نامعقول» تعرفه اضافه در اين دوره، كمك كنيد تا بنده و امثال بنده درك بهتري از واقعيت داشته باشيم.
نكته ديگري كه در همين بند به آن اشاره كرده ايد چنين است: «در روز 21 خرداد ماه نيز علاوه بر آن، ميليونها برگه تعرفه ديگر بدون شماره سريال چاپ شده است. چاپ اين تعداد تعرفه به خودي خود مورد سؤال و قابل تأمل مي باشد.» آيا من حق دارم اين سؤال را از جنابعالي بپرسم كه منظور شما از «ميليونها»، چقد راست؟ دو ميليون؟ ده ميليون؟ صد ميليون؟ در پاسخ به اين سؤال يا جنابعالي عددي دقيق و روشن را مستنداً اعلام مي فرماييد و يا اظهارمي داريد بنا به اطلاعات واصله از منابع موثق، به چنين خبري دست يافته و صرفاً مي دانيد «ميليون ها» برگه رأي بدون شماره سريال چاپ شده است. در اين صورت چند نكته را با جنابعالي در ميان خواهم گذارد: اولاً شما چه زماني از وقوع چنين كاري آگاه شديد؟ اگر اين تعرفه روز 21 خرداد چاپ شده باشد طبعاً منابع خبري جنابعالي مي بايست تا آخر وقت اين روز يا اول وقت روز 22 خرداد شما را از اين موضوع مطلع ساخته باشند. در اين صورت چرا شما همان روز 22 خرداد اين مطلب را اعلام نكرده و با كناره گيري از انتخابات خواستار توقف آن نشديد؟ از طرفي چگونه منابع خبري شما كه از چنين كار قاعدتاً بسيار محرمانه اي اطلاع يافته ا ند، از تعداد آنها مطلع نشده اند؟ و نهايتاً اين كه اگر ميليونها برگه تعرفه بدون شماره سريال چاپ شده است، آيا بهتر نبود ستاد انتخاباتي جنابعالي طي روزهاي اخير، چند نمونه از آن را به اصحاب رسانه ها ارائه مي داد و يا شماره صندوق هايي را اعلام مي كرد كه ازاين دست تعرفه ها را به وفور مي توان در آنها ديد؟ هنگامي كه اين كار صورت نگرفته، آيا واقعاً انتظار داريد به صرف طرح ادعاي چاپ «ميليونها» تعرفه بدون شماره سريال، مردم هم بلافاصله چنين خبري را باور نمايند؟ براستي اگر روزي چنين رويه اي براي پذيرش اخبار و ادعاها در افكار عمومي باب شود، آن گاه با چه وضعيتي مواجه خواهيم بود؟
نكته ديگري كه در اين بند اظهار داشته ايد، از اين قرار است: «با وجود چاپ اين همه تعرفه معلوم نيست چرا بسياري از شعب اخذ رأي به ويژه در مناطقي چون تبريز و شيراز و مناطق شمالي و شرقي وغربي تهران كه اقبال مردم به كانديداهاي منتقد رئيس جمهوري كنوني بسيار بالا بود در همان ساعات اوليه روز با كمبود تعرفه رأي مواجه شده و مردم زمان زيادي در صف هاي طولاني زير باران و طوفان منتظر ماندند.» بنده اجازه مي خواهم وارد اين بحث نشوم كه آيا در مناطق مورد اشاره جنابعالي، اقبال مردم به شما بيشتر بوده است يا رقيب تان. فارغ از اين موضوع، به طرح يك سؤال مي پردازم: آيا طبق آمارهاي رسمي موجود، درصد مشاركت مردم و ميزان آراء مأخوذه در مناطق مزبور نسبت به انتخابات دوره قبل رياست جمهوري رشد داشته يا كاهش يافته است؟ اگر كاهش يافته باشد، مشخص است كه آنچه شما مي فرماييد، در ميزان آراي مأخوذه نقش منفي گذارده و طبعاً مسئله اي قابل توجه و تامل است. اما اگر رشد داشته و بويژه رشد آن مطابق با رشد درصد مشاركت در ديگر مناطق كشور باشد، پس كاملاً مشخص است كه مسئله مطروحه از سوي جنابعالي، نقشي در روند انتخابات ايفا نكرده است.
اما همچنان يك نكته باقي مي ماند كه بايد آن را نيز مورد توجه قرار داد. اگر درصد مشاركت در مناطق مزبور داراي رشد بوده است، در بدبينانه ترين حالت ممكن اين فرض را مي توان مطرح كرد كه صندوق هاي موجود در اين مناطق، به صورت غيرقانوني و دور از نگاه ناظران جنابعالي، از همان ميليونها برگه رأي بدون شماره سريال پرشده باشد. اما راه حل قانوني اين مشكل نيز در دسترس است. جنابعالي قاعدتاً صندوق هاي موجود در اين مناطق را كه نمايندگان شما به هر دليل بر سر آنها حاضر نبوده و ضمناً در طول روز با كمبود تعرفه مواجه شده اند، به طور مشخص مي شناسيد. كافي است با ارائه شكايتي به شوراي نگهبان خواستار بازشماري تعدادي از اين صندوقها با حضور نمايندگان خود و كارشناسان متبحر در تشخيص و كشف اوراق جعلي و غيرقانوني و نيز كارشناسان خط شناس براي يافتن برگه هاي رأيي كه توسط يك يا چند نفر در مدت زمان كوتاهي نگاشته شده اند، بشويد. اگر مخدوش بودن صندوق هاي مزبور به اثبات رسيد، مي توان گام هاي بعدي را نيز برداشت و به همين طريق قانوني حتي تا ابطال كل انتخابات نيز پيش رفت و اگر به اثبات نرسيد، طبيعتاً جنابعالي هم به سلامت انتخابات اذعان خواهيد كرد. براستي وقتي چنين راه هاي روشن و قابل اجرايي براي كشف حقيقت وجود دارد، چه نيازي به اردوكشي هاي خياباني است؟
5-محدود كردن زمان رأي گيري، دليلي ديگري است كه جنابعالي براي ابطال انتخابات اقامه كرده ايد. در اين زمينه اگر بنده نخواهم اصل را بر صحت ادعاهاي جنابعالي بگذارم بايد از شما درخواست كنم اسامي شعبه هايي را كه به قول شما ساعت 9 شب به راي گيري خاتمه دادند و يا شعبه هايي كه «حتي افرادي را كه وارد شعبات اخذ راي شده بودند به بهانه اتمام وقت از محل اخراج مي كردند» و امثالهم را ارائه دهيد.
سپس چنانچه در مقام محاجه پيرامون ا ين مسئله باشم، از شما خواهم پرسيد كه به فرض وقوع چنين مسائلي، در مجموع چه تعداد از افرادي كه مي خواسته اند راي بدهند، بدين ترتيب از راي دادن محروم شده اند و بعلاوه با استناد به كدام ماده از قانون انتخابات و آيين نامه اجرايي آن مي توان چنين نتيجه گرفت كه در اين صورت، انتخابات در سراسر كشور ابطال بايد گردد؟
اما از آنجا كه بنده درصدد طرح چنين مسائلي نيستم، اصل را بر صحت ادعاي جنابعالي مي گذارم و مي پذيرم كه چنين اتفاقاتي افتاده است. در اين صورت گذشته از بحث هايي كه در بند 4 راجع به افزايش و كاهش درصد مشاركت در مناطق مزبور، صورت گرفت، يك نكته ديگر نيز قابل طرح است. آيا كساني كه به دليل تعجيل مسئولان برگزاري در پايان بخشيدن به زمان راي گيري، از انداختن راي خود به صندوق ها محروم شدند، صرفاً طرفداران جنابعالي بوده اند يا اين مسئله براي مجموعه اي از مردم با آراء متفاوت پيش آمده است؟ به عبارت ديگر آيا مسئولان برگزاري انتخابات با اطلاع از اين كه طرفداران جنابعالي همگي با هم قرار گذاشته اند از ساعت 9 شب به بعد پاي صندوق هاي راي حاضر شوند، با تعجيل در بستن شعبه هاي اخذ راي و يا اخراج كساني كه در صف ايستاده بودند، موجب كاهش راي جنابعالي شده اند؟ اين در حالي بود كه در بند دوم بيانيه شماره 10 كميته صيانت از آراي جنابعالي كه در شامگاه 21 خرداد انتشار يافت، به هواداران شما چنين رهنمود داده شده بود: «از هموطنان عزيز دعوت مي شود حتي الامكان در اولين ساعات شروع راي گيري، راي خود را به صندوق بريزند تا با ازدحام احتمالي جمعيت و يا ساير مشكلاتي كه معمولاً در ساعات پاياني مهلت ثبت نام و اخذ آراء ايجاد مي شود، مواجه نشوند.»
همه ما مي دانيم كه حتي در صورت تعجيل مسئولان برخي شعب در اتمام زمان راي گيري، مجموعه اي از مردم با آراي متفاوت نتوانسته اند در پاي صندوقها حاضر شده و راي دهند، اما هيچيك از ما نمي دانيم كه در اين مجموعه، چه تعداد طرفداران جنابعالي و چه تعداد طرفداران رقيب شما حضور داشته اند. جالب اين كه خود شما نيز در اين بخش از نامه، مرتباً بر واژه ها و عباراتي مانند «مردم»، «افرادي كه وارد شعبات اخذ راي شده بودند» و «شهروندان» تاكيد مي ورزيد. بنابراين سؤال بنده از جنابعالي اين است كه شما از كجا مي دانيد كه در اين مجموعه از «مردم»، «افراد» و «شهروندان»، طرفداران شما حائز اكثريت بوده اند؟ از كجا معلوم كه اين عده غالباً از هواداران رقيب شما نبوده باشند؟ به نظر بنده تنها كساني مي توانند به اين سؤالات پاسخ دهند كه علم غيب داشته و يا صاحب كرامات كشف و شهود باشند. اينجانب چون نه علم غيب دارم و نه صاحب كرامتي هستم، حتي در صورت پذيرفتن سخن جنابعالي مبني بر اتمام زودرس راي گيري در برخي شعب، حداكثر به اين نتيجه مي رسم كه «ظلم علي السويه» صورت گرفته است. بنابراين اصرار و تاكيد جنابعالي و دوستانتان بر اين مسئله به عنوان يكي از دلايل ابطال كل انتخابات، اساساً براي بنده نامفهوم است.
6- ششمين بند از نامه جنابعالي تحت عنوان «انتقال صندوق ها به فرمانداري» حاوي مطالبي است كه اتفاقاً با تأمل در آنها مي توان به نكات بسيار راهگشايي دست يافت. نخستين موضوع مورد اشاره جنابعالي اشكالاتي درباره حضور نمايندگان خود در پاي صندوق هاي راي و نيز جلوگيري از حضور آنها به هنگام شمارش آرا است كه پيش از اين به تفصيل درباره آن صحبت شد.
موضوع بعدي در اين بند، اعتراض جنابعالي به نحوه اعلام نتايج اوليه آراء توسط صدا و سيما است: «در حالي كه هنوز رأي گيري در بعضي از مناطق و شعب به علت تاخير در ارسال تعرفه ادامه داشت، مسئولان ذيربط برخلاف قانون از صدا و سيما قرائت پنج ميليون راي و نتيجه آن را آن هم نه براساس شمارش دستي آراء و صورت جلسات و فرمهاي قانوني اعلام فرمانداري ها بلكه صرفاً براساس اعلام صندوق ها و از طريق كامپيوتر اعلام كردند. در حالي كه طبق نص صريح قانون، ستاد انتخابات كشور مي بايست آراي هر منطقه را جداگانه و براساس اعلام فرمانداري ها منتشر مي كردند.»
اجازه دهيد قبل از هر چيز، اين بخش از نامه جنابعالي را با آنچه در بند پيشين آورده ايد، مقايسه كنم. در بند 5 تحت عنوان «محدود كردن زمان راي گيري» خاطر نشان ساخته بوديد: «معلوم نيست به چه دليل برخلاف رويه معمول و عليرغم كمبود تعرفه در بعضي از مناطق كه خود موجب عدم امكان راي دادن مردم در زمان مناسب بود، مسئولان برگزاري انتخابات، در متوقف كردن زمان راي گيري چنان تعجيلي داشتند؟!!!» حال آن كه در اين بند اذعان داريد «در بعضي از مناطق و شعب به علت تاخير در ارسال تعرفه» راي گيري حتي تا زمان اعلام نخستين نتايج توسط صدا و سيما ادامه داشت. همان گونه كه استحضار داريد نخستين نتايج در ساعت 12 و 33دقيقه يا به عبارت ديگر 33 دقيقه بامداد روز 23 خرداد صورت گرفت. حال جنابعالي بفرماييد امثال بنده كداميك از اين دو گزاره را قبول كنند؟ آيا مسئولان راي گيري در خاتمه بخشيدن به زمان اخذ راي تعجيل داشته اند يا آن كه حداقل طبق اذعان جنابعالي، در برخي شعب راي گيري تا نخستين ساعات روز 23 خرداد نيز ادامه يافته است؟
بنده بهترين حالت ممكن را در نظر مي گيرم و فرض را بر صحت هر دو گزاره مي گذارم بدين معنا كه چه بسا در برخي شعب، مسئولان مربوطه در خاتمه بخشيدن به اخذ آرا تعجيل كرده اند و چه بسا در برخي شعب مسئولان مربوطه به اخذ راي تا آخرين نفر نيز ادامه داده اند ولو آن كه تا اولين ساعات روز شنبه 23 خرداد نيز استمرار يافته است. اما اجازه دهيد گلايه اي را نيز مطرح سازم: شايسته نيست هنگامي كه قصد داريم به اثبات مدعاي خود مبني بر «محدود كردن زمان راي گيري» بپردازيم صرفاً شعبي را مورد اشاره قرار دهيم كه- به فرض صحت اين ادعا- در خاتمه بخشيدن به اخذ راي تعجيل كرده اند و لذا به گونه اي فضاسازي شود كه گويي در يك حركت هماهنگ و سراسري، اين اقدام با توجه به اهداف خاص صورت گرفته است و همين مسئله را يكي از ادله خود براي درخواست ابطال انتخابات قرار دهيم. اما زماني كه مي خواهيم غيرقانوني بودن اعلام زود هنگام نتايج اوليه شمارش آراء را به اثبات برسانيم و اين مسئله را به عنوان دليلي براي ابطال انتخابات مطرح سازيم، به گونه اي سخن گوئيم كه گويي همزمان با آن كه در بسياري شعب هنوز راي گيري تا پاسي از نيمه شب ادامه داشته، چنين نتايجي اعلام شده و لذا بر روند راي گيري تاثيرات اساسي گذارده است.
طبعا درباره دلايل اعلام سريع نتايج اوليه بويژه با استناد به آمارهاي دريافتي از طريق شبكه كامپيوتري، چنانچه تخلفي صورت گرفته باشد، وزارت كشور بايد پاسخگو باشد اما نكته اينجاست كه چنانچه به آمارهاي دريافتي از طريق شبكه كامپيوتري اطمينان نداشته باشيد، خوشبختانه صندوق هاي راي به همراه آرا ماخوذه و صورت جلسات تنظيم شده طبق مقررات و ضوابط قانوني كه از ابتداي انقلاب تاكنون مجري بوده، موجودند و جنابعالي مي توانيد با ارائه درخواست شمارش هر تعداد از آنها زير نظر نمايندگان معتمد خود، به كشف حقيقت نائل آييد.
در عين حال نگاهي به مواد قانوني 18 و 32 قانون انتخابات رياست جمهوري كه جنابعالي با اسناد به آنها، ضمن غيرقانوني شمردن اعلام نتايج اوليه، خواستار ابطال كل انتخابات شده ايد، بي مناسبت نيست. ماده 18 اشعار مي دارد «وزارت كشور پس از وصول نتايج شمارش آرا در داخل و خارج كشور نتيجه كلي انتخابات را از طريق رسانه هاي گروهي به اطلاع مردم خواهد رسانيد.» همان گونه كه پيداست در اين ماده هيچ اشاره اي به نحوه وصول نتايج شمارش آرا نشده و به نظر مي رسد منظور قانونگذار مشخص ساختن مسئول قانوني اعلام نتايج شمارش آرا بوده است. از طرفي در ماده 32 قانون انتخابات نيز چنين آماده است: «پس از پايان انتخابات صورت جلسه انتخابات با امضاي هيئت اجرايي شهرستان و هيئت نظارت بر انتخابات شهرستان در چهار نسخه تهيه مي شود كه يك نسخه نزد هيئت اجرايي شهرستان مي ماند و بقيه براي هيئت نظارت بر انتخابات مزبور و وزارت كشور و هيئت مركزي نظارت بر انتخابات ارسال مي شود.» اين كه چگونه مي توان با استناد به اين ماده، اعلام نتيجه انتخابات براساس آمارهاي دريافتي از طريق شبكه كامپيوتري را غيرقانوني دانست براي بنده جاي سوال دارد، هرچند به فرض غيرقانوني بودن هم لطمه اي به اصل انتخابات طوري كه موجبات ابطال آن را فراهم آورد، وارد نمي سازد مگر آن كه وقوع تقلب و تخلف در شمارش و تجميع آراء - به هر صورت كه به وزارت كشور واصل شده و سپس اعلام گرديده باشد - به طرق مقتضي به اثبات برسد. در آن صورت نيز اقدام اوليه، تلاش در جهت تصحيح آمارها و انطباق آنها با آراء ريخته شده در صندوق ها خواهد بود و نه ابطال انتخابات.
در ادامه بررسي مطالب عنوان شده در بند 6، به فرازي مي رسيم كه جاي تامل جدي دارد: «صرفنظر از تخلفات صورت گرفته در مراحل راي گيري، اساسا ميزان آراي اعلامي در ستاد تجميع آرا هيچگونه سنخيت با آراي پيش بيني شده توسط آن بخش از ناظرين كه در صندوقها حضور داشته اند و خيل عظيم مردمي كه اين بار در شهرها و روستاها به دليل حضور كانديدهاي جديد حاضر شده بودند و نيز سابقه راي گيري قبلي و ميزان راي كانديداي پيروز در گذشته، مطابقت نداشته و اساسا آنچه در ستاد انتخابات و اتاق تجميع آرا صورت مي گرفت و از صدا و سيما پخش مي شد واقعي نبوده است.»
اجازه مي خواهم اين فراز از نامه جنابعالي را به عنوان يك بخش بسيار مهم معرفي كنم و به همين دليل نيز اندكي مبسوط تر راجع به آن سخن مي گويم. بدين منظور ابتدا، اين فراز را به اجزاي تشكيل دهنده آن تقسيم مي كنم:
- در بخشي از صندوق هاي اخذ راي ناظرين جنابعالي حضور داشته اند.
- اين ناظران در مورد آراي ريخته شده به نام جنابعالي، پيش بيني ها و يا به عبارتي، حدسياتي داشتند.
- اساسي ترين عامل در محتواي پيش بيني هاي مزبور، افزايش مشاركت مردم در اين دوره از انتخابات بوده است.
- از نظر ناظران شما، هر تعداد افرادي كه بيشتر از دوره قبلي انتخابات رياست جمهوري در حوزه راي گيري محل حضور آنها و در مجموع «شهرها و روستاها» گرد آمده بودند، از طرفداران شما بوده اند.
- با در نظر گرفتن سابقه راي گيري قبلي و ميزان راي كانديداي پيروز در دوره پيش، اين امكان وجود داشت كه به ميزان آراي جنابعالي، از طريق پيش بيني، دست يافت.
با توجه به اين موارد، ظاهرا ميزان راي آقاي احمدي نژاد بسادگي قابل محاسبه بوده است و لذا چون عدد اعلام شده از سوي وزارت كشور با عددي كه از طريق محاسبات مزبور به دست مي آمد، همخواني نداشت، بنابراين از نظر جنابعالي و دوستانتان يقينا در انتخابات تقلب صورت گرفته است. به عبارت واضح تر، اگر فرض كنيم آقاي احمدي نژاد در دور قبل در يك شهر يا روستا، 50 درصد آرا را به دست آورده بود، و اين بار جمعيت شركت كننده در آن شهر و روستا 20 درصد افزايش داشته، بنابراين طبق اين پيش بيني ها، مي بايست همان 50 درصد تعداد آراي دوره قبل به آقاي احمدي نژاد اختصاص مي يافت، و 50 درصد تعداد آراي دوره قبل بعلاوه 20 درصد اضافي شركت كننده دور حاضر، لزوما مي بايست به نام سه كانديداي رقيب ايشان به صندوق ها ريخته مي شد. بر مبناي چنين حساب و كتابي، نماينده جنابعالي و دو كانديداي محترم ديگر، مستقر در ستاد انتخابات كشور، وقتي ملاحظه كرده اند آمار اعلام شده از سوي آقاي دانشجو در گفتگو با صدا و سيما، با پيش بيني هاي مزبور مطابقت ندارد، بلافاصله متوجه شده اند كه «آقايان دانشجو، محصولي و فردي ديگر» در اتاقي نشسته اند و مشغول ارائه آمار و ارقام غيرواقعي هستند.
جناب آقاي مهندس موسوي! همانگونه كه در ابتدا نيز عرض كردم، بنده در مقام و موقعيتي نيستم كه بتوانم ادعاي صحت آمار ارائه شده را داشته باشم، اما از جنابعالي نيز تقاضا دارم براي مجعول خواندن اين نتايج، به چنين استدلال هايي متوسل نشويد. جنابعالي چه دليل و برهان عقلي و منطقي در دست داريد كه اگر 50درصد مردم يك منطقه در يك دوره به فردي راي دادند، در دوره بعد نيز لزوما آراي كانديداي مزبور در آن منطقه، همان 50 درصد باشد؟ آيا اين درصد نمي تواند كاهش يا افزايش داشته باشد؟ جنابعالي كه خود مدرس مسائل سياسي در سطوح عاليه دانشگاهي هستيد بخوبي واقفيد كه دهها عامل مي تواند بر تفكرات و رفتارهاي سياسي افراد و اقوام و نيز يك ملت تاثيرگذار باشد. مگر ما خود شاهد نبوده ايم كه در يك دوره فردي در صدر ليست نمايندگان انتخابي يك شهر بوده و چهار سال بعد، نفر پنجاهم هم نبوده است. اينها از بديهيات مسائل سياسي است و بنده توضيحات بيشتر در اين زمينه را جسارت به محضر جنابعالي مي دانم. مگر مي توان گفت چون آقاي احمدي نژاد در دوره قبل مثلا در شيراز فلان تعداد راي آورده، در اين دوره هم لزوما بايد همان تعداد را مي آورد؟! به فرض كه در اين دوره تعداد قليلي در شيراز به ايشان راي مي دادند، آيا ايشان مي توانست مدعي شود كه بنده در دوره قبل فلان تعداد راي در اين شهر داشته ام و حالا چون به آن ميزان راي ندارم، پس تقلب شده است؟ مگر مي توان با اين گونه حرفها و توجيهات، وقوع تقلب را به اثبات رسانيد؟
از طرفي ناظرين جنابعالي با مشاهده جمعيت حاضر در شعبه هاي اخذ راي چگونه قادر به پيش بيني تركيب آراي آنان شده اند؟ پاسخ اين سؤال از دو حال خارج نيست: يا به صحبت و گفتگو با يكايك مردم حاضر در صف پرداخته و راجع به راي آنها سؤال كرده اند كه اين خلاف صريح قانون است و چنانچه مسئولان شعبه آنها را از محل اخذ راي اخراج كرده باشند، كاملا محق بوده اند و يا آن كه همين طور با نگاه به جمعيت، از وجنات آنها دريافته اند راي هر يك به چه كسي است! البته اين گونه پيش بيني ها و حدسيات براي خود فرد مي تواند متين و محترم باشد اما به يقين نمي تواند ملاك و معيار عقلاني، اسنادي و قانوني براي درخواست ابطال انتخابات، به دليل عدم تطابق نتايج شمارش آرا با پيش بيني هاي مزبور به حساب آيد. اما فارغ از اين مسائل، جنابعالي براي آن كه نشان دهيد بلافاصله پس از اعلام اولين نتايج انتخابات، مجعول و غيرواقعي بودن آمارهاي ارائه شده در آن آشكار گشته و اين مساله مورد اعتراض نمايندگان هر سه كانديداي حاضر در ستاد انتخابات كشور قرار گرفته، نامه امضا شده از سوي اين سه بزرگوار به ستاد مركزي انتخابات كشور در ساعت 2و15دقيقه بامداد روز شنبه 23خرداد را به عنوان شاهدي بر اين ادعاي خود، مورد استناد قرار داده ايد. بنده ابتدا متن كامل اين نامه را همان گونه كه شما آورده ايد، در اينجا مي آورم: «جناب آقاي محصولي وزير محترم كشور 23/3/88 ساعت 15:2 بامداد. باسلام. دقايقي قبل آماري توسط ستاد انتخابات كشور و آقاي دانشجو در مقابل رسانه هاي داخلي و خارجي منتشر گرديد كه اينجانبان نمايندگان نامزدها در سايت شمارش آرا وزارت كشور هيچگونه اطلاعي از چگونگي دريافت و تجميع و انتشار آن نداريم. از آنجايي كه طبق مواد 18 و 32 قانون انتخابات رياست جمهوري، وزارت كشور پس از دريافت صورت جلسات (فرم 28) و روال قبل بايستي آمار را اعلام نمايد به نظر مي رسد اعلام نتايج فعلي مطابقتي با قانون ندارد. ضمنا فضايي كه براي استقرار نمايندگان كانديداها درنظر گرفته شده دور ازسايت شمارش آرا بوده و هيچگونه ارتباطي با اين سايت ندارد. لذا در صورت استمرار اين وضعيت حضور اينجانبان با عدم آن تفاوتي ندارد. سيدعباس احمدي (نماينده مهندس ميرحسين موسوي)، عطاءالله سهرابي (نماينده محسن رضايي)، مسعود سلطاني فر (نماينده آقاي كروبي)».
همان گونه كه از متن اين نامه مشخص است كوچكترين اشاره اي به غيرواقعي و مجعول بودن آمار اعلام شده از سوي آقاي دانشجو رئيس ستاد انتخابات كشور وجود ندارد بلكه نمايندگان محترم بر اين نكته تاكيد دارند كه موقعيت آنها در ستاد انتخابات، اجازه اطلاع يافتن از نحوه دريافت و تجميع اين آمار را به آنها نمي دهد و خواستار قرار گرفتن در موقعيت بهتر و مناسب تري هستند كه البته حق قانوني آنها بوده است. همچنين اين نمايندگان «نحوه اعلام نتايج» را مطابق قانون ندانسته و خواستار اعلام نتايج طبق روال قبلي شده اند. بنابراين بحثي از غيرواقعي بودن آمار تا اين ساعت يعني 2و15دقيقه بامداد روز شنبه در ميان نيست. همچنين به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه اولين اعلام نتايج، در ساعت 33دقيقه بامداد صورت گرفته بود و لذا نامه مزبور حدود يك ساعت و 45دقيقه پس از وقوع اين مساله نگاشته و ارسال شده است.
جنابعالي در هفتمين بند از اين نامه نيز به برنامه نرم افزاري شمارش آرا اشكالاتي وارد كرده ايد و سپس با ذكر 9 مورد اشكالات ديگر تحت عنوان «بخشي از تخلفات پيش از راي گيري»، نامه خود را با بيان اين جمله به پايان برده ايد: «همه اين موارد به علاوه موارد فراوان ديگري كه در نامه هاي قبلي اعلام شده در صورتي كه با اندك توجه به قوانين مورد بررسي قرار گيرد از موجبات ابطال انتخابات در سراسر كشور مي باشد.
جناب آقاي مهندس موسوي! اينك وقت آن است كه وارد برخي مباحث اساسي تر شده و در ادامه به نتيجه گيري بپردازيم. بنده در اينجا قصد دارم نكته اي بسيار مهم را بيان كنم و بدين منظور خبري را كه در ساعت 23و23 دقيقه شامگاه روز 22خرداد بر روي سايت كلمه به عنوان پايگاه اطلاع رساني رسمي ستاد انتخاباتي جنابعالي قرار گرفته است، عينا نقل مي كنم: «پيام تشكر ميرحسين موسوي به مردم؛ جشن پيروزي را برگزار مي كنيم. 22خرداد 1388 ساعت 23:23؛ مردم شريف ايران، ضمن تشكر از حضور پرشور و استقبال گسترده شما در انتخابات رياست جمهوري، به اطلاع مي رسانم به رغم تخلفات و كارشكني هاي متعدد و نارسايي هاي گسترده، مستندات و گزارش هاي واصله حاكي از اين است كه راي اكثريت قاطع مردم متوجه اين خدمتگزارشان بوده است. از مسئولان امر مي خواهم در شمارش آرا نهايت دقت و حفظ امانت را بنمايند و اعلام مي كنم در غير اين صورت از همه امكانات قانوني براي احقاق حقوق حقه ملت ايران اقدام خواهم كرد. همين جا فرصت را مغتنم مي شمارم و از ملت شريف ايران مي خواهم آماده برگزاري جشن پيروزي در شامگاه ميلاد بانوي دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) باشند. فرزند كوچك ملت ايران. ميرحسين موسوي.»
جناب آقاي موسوي! سؤال بنده از جنابعالي اين است: مگر نه آن كه امروز با نگارش نامه اي به شوراي نگهبان و برشمردن پاره اي از تخلفات به صراحت اعلام مي داريد هر يك از اين موارد «در صورتي كه با اندك توجه به قوانين مورد بررسي قرار گيرد از موجبات ابطال انتخابات در سراسر كشور مي باشد» پس چرا در ساعت 23:23 روز 22خرداد علي رغم اطلاع از «تخلفات و كارشكني هاي متعدد و نارسايي هاي گسترده» نه تنها خواستار ابطال انتخابات طبق موازين قانوني نشديد بلكه از مردم براي حضور در جشن پيروزي خود دعوت به عمل آورديد؟! آيا اگر انتخاباتي با تخلفات قانوني گسترده همراه باشد كه هر يك از آنها به تنهايي مي تواند جزو مبطلات كل انتخابات محسوب شود اما در عين حال جنابعالي خود را پيروز آن انتخابات بدانيد، نيازي به درخواست ابطال آن وجود ندارد و لي چنانچه رقيب شما پيروز از آب درآمد، آنگاه بايد رگ قانونگرايي مان ورم كند و خون دفاع از حقوق ملت در آن به جوش آيد و به هر طريق ممكن ولو اردوكشي هاي خياباني درصدد ابطال آن برآييم؟
در اينجا ممكن است در پاسخ به اين مساله مدعي شويد در آن هنگام از اين تخلفات آگاه نبوده ايد. بنده اين پاسخ شما را بكلي نمي پذيرم زيرا اولا خود در اين بيانيه پيروزي، مدعي بروز «تخلفات و كارشكني هاي متعدد و نارسايي هاي گسترده» شده ايد و از سوي ديگر بسياري از مواردي را كه امروز جنابعالي به عنوان دلايل متقن بر ابطال انتخابات، مورد استناد قرار مي دهيد، در همان روز انتخابات، اخبار آن به صورت مستمر از سوي سايت كلمه و بيانيه هاي كميته صيانت از آراء جنابعالي منتشر مي

:: موضوعات مرتبط: تحلیل های سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 286

|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 15 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

همگي اخبار مربوط به دادگاه آقايان رو شنيديم و از تلويزيون ديدم. مسئله اي كه در اين بين مورد توجه قرار گرفت اين بود كه اين اظهارات در شرايط سخت و زير فشار گفته شده است و يا اينكه اعترافات خود آقايان بوده است؟

در اين مورد به يك جمله اي از خود آقاي عطريانفر بسنده ميكنيم كه واقعا پاسخ همه ي اين شبهات را داد :

آقاي عطريانفر در پاسخ به اين سوال كه بعضي ها ميگويند شما اين اعترافات را زير فشار گفته ايد پاسخ دادند كه :

من اعترافي نكردم من يك سري استدلال كردم.



:: موضوعات مرتبط: تحلیل های سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 267
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 15 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

به اين چهره‏ها نگاه کنيد؛



متهمان پروژه‏ي براندازي و کودتاي مخملي در دادگاه؛ آيا در خواب هم مي‏ديديد که اين چهره‏ها را روزي در لباس زندان و در دادگاه ببينيد؟ چه بر سر اين‏ها آمده است؟ آيا همين‏ها تا چند سال پيش حلقه‏ي نخست اطرافيان دومين مقام رسمي کشور را تشکيل نمي‏دادند؟ آيا پيش از اين، اين چهره‏ها را در قامت مسؤوليت‏هايي چون معاون رئيس‏جمهور، معاون وزير، مشاور رئيس‏جمهور، سخنگوي دولت و... نمي‏شناختيم؟ آيا اين‏ها همگي مردان رئيس‏جمهور نبودند؟
با يک جستجوي ساده در اينترنت مي‏توانيد عکس‏هاي فراواني از همين چهره‏ها در کنار رئيس‏جمهور سابق پيدا کنيد؛ البته با اين تفاوت که در آن عکس‏ها اين چهره‏ها بر خلاف اخم امروز، لبخندي مليح بر لب دارند و برعکس لباس زندان، لباس‏هاي فاخر پوشيده‏اند. اين چهره‏ها همگي به مثابه‏ي فلش‏هايي هستند که متهم اصلي را نشان مي‏دهند. بايد پيش از آنکه دير شود متهم اصلي را بازداشت کرد و در دادگاه صالح محاکمه نمود و به سزاي خيانت‏هايش رساند. اين انتظار به حقّ امت حزب‏الله از قوه‏ي قضائيه‏ي جمهوري اسلامي ايران است.

 



:: موضوعات مرتبط: تحلیل های سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 280
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 15 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ


:: موضوعات مرتبط: تحلیل های سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 302
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 15 تير 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد